«تکلیف بزرگ الهی، بنیان یک قیام جاودانه!»
89/10/3 6:13 ع
هدف آن بزرگوار عبارت بود از انجام دادن یک واجب عظیم از واجبات دین که آن واجب عظیم را هیچ کس قبل از امام حسین(ع) _حتی خود پیغمبر_ انجام نداده بود. نه پیغمبر (ص) این واجب را انجام داده بود، نه امیرالمؤمنین، نه امام حسن مجتبی.
سخن از واجبی ست که در بنای کلّی نظام فکری و ارزشی و عملی اسلام، جای مهمّی دارد. با وجود اینکه این واجب، خیلی مهم و بسیار اساسی است، تا زمان ِ امام حسین، به آن عمل نشده بود. امام حسین باید این واجب را عمل می کرد تا درسی برای همه تاریخ باشد. مثل ِ اینکه پیغمبر حکومت تشکیل داد، تشکیل ِ حکومت درسی برای همه ی تاریخ شد و فقط به بیان حکمش بسنده نکرد. یا پیغمبر، جهاد فی سبیل الله کرد و این درسی برای همه ی تاریخ مسلمین و تاریخ بشر_تا ابد _ شد. این واجب هم باید به وسیله امام حسین علیه السّلام انجام می گرفت تا درسی برای مسلمانان و برای طول تاریخ باشد . چرا امام حسین علیه السّلام برای این هدف برگزیده شد؟
چرایی واجب شدن این امر به دست امام حسین علیه السلام به اوضاع زمانه وی مربوط است. زیرا زمینه تحقق این واجب، در زمان امام حسین(ع) پیش آمد. اگر این شرایط در زمان امام علی النقی علیه السّلام پیش می آمد، همین کار را امام علی النّقی (ع) می کرد و حادثه عظیم و ذبح عظیم تاریخ اسلام، امام علی النّقی علیه الصّلاة والسّلام می شد. اگر در زمان امام حسن مجتبی یا در زمان امام صادق علیهماالسّلام هم پیش آمد، آن بزرگواران عمل می کردند.اما نه در زمان قبل از امام حسین(ع)، پیش امد، و نه بعد از امام حسین (ع) و در تمام طول حضور ائمه تا دوران غیبت چنین شرایطی رخ نداد.
پس هدف، عبارت شد از انجام این واجب، که به شرح آن می پردازیم. در این صورت به طور طبیعی انجام این واجب، به دو نتیجه منجر می شود، امام حسین (ع) برای این امر آماده بود و اگر حضرت به قدرت هم می رسید، قدرت را شایسته و محکم در دست می گرفت و جامعه را مثل زمان پیغمبر و امیرالموءمنین اداره می کرد. یک وقت هم انجام این واجب، به حکومت نمی رسد، به شهادت می رسد. برای آن هم امام حسین(ع) حاضر بود. خداوند امام حسین(ع) و دیگر ائمه بزرگوار را طوری آفریده بود که بتوانند بار سنگین ِ آن چنان شهادتی را هم که برای این امر پیش می آمد، تحمّل کنند، و تحمّل هم کردند. البته داستان مصائب کربلا، داستان عظیم دیگری است.(مقام معظم رهبری)
ادامه دارد.
همه امید بچه ها عمّه
دمی از ما نشد جدا عمه
تا عمو در کنار علقمه ماند
شد ابالفضل ِ خیمه ها عمه
پدرم روی خاک و نیمه ی شب
از پی بچه ها دوتا عمه
هرطرف ناله در بیابان بود
شد همه دشت یک صدا عمه
عمه از خیمه تا به مقتل رفت
گفتم عمه نرو ، کجا؟ عمه؟
شبی از ناقه تا افتادم
ناله کردم بیابیا عمه
مانده ام بانویی که آن شب بود
مادرم فاطمه ست یا عمه
بابا! هرکجا تازیانه بالا رفت
زودتر گشت جان فدا عمه
شهر تا ازدحام شد
طفلی داد زد زیر دست و پا عمه
کاش عمو بود تا که در نورش
بکشد خار ِ پای ما عمه
تا نبینیم گریه ی هم را
من جدا گریه و جدا عمه
دیشبی را دلم به دریا زد
شکوه آغاز کرد با عمه
گفتم :عمه که مگر نیست احترامه یتیم
آیه ی مصحف ِ خدا عمه؟
پس چرا اهل ِ شام مسخره کرد
گریه های یتیم را عمه
سایه ات مستدام بر سر من
ای علمدار کربلا عمه
راستی مرگ ِ خود طلب کردی؟
من بمیرم ، شما چرا عمه؟
پی نوشت: راه حسین، کوتاهترین راه رسیدن به بهشت است.
پی نوشت: کاش من در شام تاسوعا بمیرم.
پی نوشت: این روزها حوصله ی آب را ندارم.
«امام حسین علیه السّلام برای انجام یک واجب قیام کرد.»
89/10/3 6:13 ع
دو نوع انحراف در دین داریم ، یک وقت مردم فاسد می شوند_خیلی وقتها چینی چیزی پیش می آید_ اما احکام اسلامی از بین نمی رود، لیکن یک وقت مردم که فاسد می شوند، حکومت ها هم فاسد می شوند، علما و گویندگان دین هم فاسد می شوند! از آدم های فاسد اصلا دین صحیح صادر نمی شود. قرآن و حقایق را تحریف می کنند، خوبها را بد ، بدها را خوب، منکر را معروف و معروف را منکر می کنند! خطّی را که اسلام _ مثلا _ به این سمت کشیده اشت، صد و هشتاد درجه به سمت ِ دیگر عوض می کنند! اگر جامعه و نظام اسلامی به چنین چیزی دچار شد ، تکلیف چیست؟
پیغمبر این تکلیف را فرموده است _ در قرآن و احادیث آمده است _ اما پیغمبر که نمی تواند به این تکلیف عمل کند.چرا نمی تواند؟ چون این تکلیف را آن وقتی می شود عمل کرد که جامعه، منحرف شده باشد. جامعه در زمان پیغمبر و زمان امیرالمؤمنین که، به آن شکل منحرف نشده است. در زمان امام حسن(ع) که معاویه در رأس حکومت است، اگرچه خیلی از نشانه های انحراف، پدید آمده است، اما هنوز به آن حدّی نرسیده است که نگرانی و ترس از تبدیل کلّی اسلام وجود داشته باشد.
در زمان امام حسین علیه السّلام، هم آن انحراف بوجود آمده، هم آن فرصت پیدا شده است. پس امام حسین علیه السّلام باید قیام کند، زیرا انحراف پیدا شده است. برا ی اینکه بعداز معاویه کسی به حکومت رسیده است که حتی ظواهر اسلام را هم رعایت نمی کند! شرب خمر و کارهای خلاف می کند. تعرّضات و فسادهای جنسی را واضح انجام میدهد. علیه قرآن حرف می زند. علنا شعر بر خلاف قرآن و بر ردِّ دین می گوید و علنا مخالف با اسلام است! منتها چون اسمش رئیس مسلمان هاست، نمی خواهد اسم اسلام را براندازد. او عامل به اسلام است، علاقمند و دلسوز به اسلام نیست، بلکه با عمل خود مثل چشمه ای که از آن مرتب آب گندیده تراوش می کند و بیرون می ریزد و همه دامنه را پر می کند، از وجود ِ او آب گندیده می ریزد و همه جامعه ی اسلامی را پر خواهد کرد.حاکم فاسد این گونه است دیگر، چون حاکم، در رأس قلّه است و آنچه از او تراوش کند، در همان جا نمی ماند، بر خلاف مردم عادی، میریزد و همه قلّه را می گیرد!.... فساد آدمهای عادی، ممکن است برای خودشان، یا برای عدّه ای دور و برشان باشد، اما آن کسی که در رأس قرار گرفته است، اگر فاسد شد، فساد او می ریزد و همه فضا را پر می کند، همچنان که اگر صالح شد، صلاح او می ریزد و همه دامنه را فرا می گیرد.
پس امام حسین علیه السّلام برای انجام یک واجب قیام کرد. این واجب در طول ِ تاریخ متوجه به یکایک مسلمانان است. این واجب عبارت است از این که : هر وقت دیدند که نظام ِ جامعه ی اسلامی دچار یک فساد بنیانی شده و بیم آن است که به کلّی احکام اسلامی تغییر یابد، هر مسلمانی باید قیام کند. (مقام معظم رهبری)
پی نوشت : فریاد یا محمّدا ، تیر کجا . گلو کجا.
پی نوشت : تیری که سه شعبه دارد!
پی نوشت : مِنَ الاُذُنِ إلَی الاُذُن!
پی نوشت :مپندار که تنها کربلائیان را بدان بلا آزموده اند، وسعت صحرای کربلا به اندازه همه تاریخ است، ای دل تو چه می کنی؟ می مانی یا می روی؟ داد از آن اختیار که ترا از حسین(ع) جدا کند. (سید مرتضی آوینی)
پی نوشت :اَللهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
«آیا امام حسین (ع) برای شهادت قیام کردند؟؟؟»
89/10/3 6:13 ع
دیدگاه دوم : حکومت نه! شهادت آری!
در نقطه مقابل، گفته می شود : نه آقا! حکومت چیست؟ حضرت می دانست که نمی تواند حکومت تشکیل دهد، بلکه اصلا آمد تا کشته و شهید شود! این حرف هم مدتی بر سر ِ زبان ها خیلی شایع بود! بعضی با تعبیرات ِ زیبای شاعرانه ای هم این را بیان می کردند. حتی این مطلب از قول ِ بعضی علمای بزرگ هم نقل شده است. در این نظر و دیدگاه قدیمی گفته می شود : اصلا ، حضرت قیام کرد برای اینکه شهید شود. گفت: چون با ماندن، نمی شود کاری از پیش برد، پس برویم با شهید شدن، کاری کنیم.
این نظریه، براساس اسناد و مدارک ِ اسلامی صحت ندارد. چنین دیگاهی در اسلام وجود ندارد که برو خودت را به کام مرگ بینداز. برای چنین چیزی دلیل ِ عقلی و شرعی نداریم. شهادتی که ما در شرع ِ مقدس می شناسیم و در روایات و آیات قرآن از آن نشان می بینیم، معنایش این است که تنسان به دنبال ِ هدف مقدّسی که واجب یا راجح است، برود و در آن راه، تن به کشتن هم بدهد. این، شهادت صحیح اسلامی است. اما این که آدم، اصلا راه بیفتد برای اینکه " من بروم کشته شوم " یا یک تعبیر ِ شاعرانه ی چنینی که :( خون من پای ظالم را بلغزاند و او را به زمین بزند)، نمی تواند دلیل و هدف آن حادثه ی عظیم باشد. شهادت بخشی از حقیقت است، اما هدف بزرگ حضرت، این نیست. ( مقام معظم رهبری )
(ادامه دارد)
پی نوشت : بصیرت یعنی چی؟
پی نوشت : کیست زینب؟ تلاطم ِ عباس.
پی نوشت : اَللهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
«کدام تکلیف ِ الهی؟؟»
89/10/3 6:13 ع
پیغمبر اکرم و هر پیغمبری وقتی که می آید، یک مجموعه احکام می آورد. این احکامی را که پیغمبر می آورد، بعضی فردی ست و
برای این است که انسان خودش را اصلاح کند. بعضی اجتماعی ست و برای این است که دنیای بشر را آباد و اداره کند و اجتماعات بشر را به پا بدارد. به این مجموعه نظام اسلامی گفته می شود.
اسلام بر قلب ِ مقدّس پیغمبر ِ اکرم نازل شد، روزه، زکات، انفاقات، حج، احکام خانواده و ارتباطات شخصی را آورد، بعد جهاد فی سبیل الله، تشکیل حکومت، اقتصاد اسلامی، روابط حاکم و مردم و وظایف مردم در مقابل حکومت را آورد. همه ی این مجموعه را برای بشریّت عرضه کرد، همه را هم پیغمبر اکرم(ص( بیان فرمودند.
پیغمبر اکرم صلّی الله و علیه و آله، همه آن چیزهایی را که می تواند انسان و یک جامعه انسانی را به سعادت برساند، بیان فرمود. نه فقط بیان، بلکه آن ها را عمل و پیاده کرد. در زمان پیغمبر، حکومت اسلامی و جامعه اسلامی تشکیل شد، اقتصاد اسلامی پیاده شد، جهاد اسلامی برپا و زکات ِ اسلامی تعیین شد، یک کشور اسلامی و یک نظام اسلامی شکل گرفت. مهندس این نظام و راهبر این قطار دراین خط، نبیّ اکرم است و بعد از او، آن کسی است که جانشین او می شود.
خط هم روشن و مشخص است. باید جامعه اسلامی و فرد اسلامی از این خط، بر روی این خط و در این جهت و از این راه حرکت کند، که اگر چنین حرکتی هم انجام گیرد، آن وقت انسانها به کمال می رسند، انسانها صالح و فرشته گون می شوند، ظلم در میان مردم از بین می رود، بدی، فساد، اختلاف، فقر و جهل از بین می رود. بشر به خوشبختی کامل می رسد و بنده کامل خدا می شود.
اسلام این نظام را به وسیله نبیّ اکرم اجرا نمود و در جامعه آن روز ِ بشر پیاده کرد. در کجا؟ در گوشه ای که اسمش مدینه بود و بعد هم به مکه و چند شهر دیگر توسعه یافت.
سؤالی در این جا باقی می ماند و آن این که: اگر این قطاری را که پیغمبر اکرم بر روی این خط به راه انداخته است، دستی، یا حادثه ای آمد و آن را خارج کرد، تکلیف چیست؟ اگر جامعه اسلامی منحرف شد، اگر این انحراف به جایی رسید که ترس از انحراف ِ کلِّ اسلام و معارف اسلام بود، تکلیف چیست؟ (مقام معظم رهبری)
ادامه دارد.
--------------------------
پی نوشت: این سنت مقدس کربلاست که هر دلاوری می خواهد پا به میدان متبرک رزم بگذارد و با دشمن به جنگ بایستد، ابتدا خاضع و متواضع در مقابل امام بال می گسترد، بر او سلام می کند، پیمان ارادت خویش را محکم می گرداند، و اذن جهاد می گیرد.
پی نوشت: بر فرس تندرو هر که تو را دید گفت *** برگ گل سرخ را باد کجا می برد .
پی نوشت: یا امام حسن مجتبی یا کریم اهل بیت (ع) امان از دل امام زمان (عج)
پی نوشت:اَللهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
«حکومت و شهادت هدف نبود بلکه ...!»
89/10/3 6:13 ع
در نتیجه، نمی توانیم هدف قیام حضرت را صرفا برای تشکیل حکومت یا شهید شدن محدود کنیم. بنده به نظرم این طور می رسد: کسانی که گفته اند" هدف حکومت بود"، یا "هدف،شهادت بود"، هدف را با نتیجه، اشتباه گرفته اند. هدف، اینها نبود. امام حسین علیه السّلام، هدف برتری داشت، منتها رسیدن به آن هدف بزرگ، حرکتی را می طلبید که دو نتیجه در برداشت: "حکومت" یا "شهادت". حضرت برای این دو آمادگی داشت. هم مقدّمات حکومت را آماده کرد، هم برای شهادت آماده بود و در این راه توسیع نفس می کرد، و هر کدام پیش می آمد، درست بود و ایرادی نداشت، اما هیچ کدام هدف نبود، بلکه این دو نتیجه ی یه هدف بود .... (مقام معظم رهبری)
ادامه دارد.
پی نوشت: داستان رسول تُرک http://uploadrobots.com/fb1py2#
پی نوشت: آه از این مردن ِ شیرین دهنم آب افتاد!
پی نوشت: : اَللهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج