سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شیطان دشمن سرسخت انسان که از خلقت حضرت آدم تا به امروز پی در پی با او به مخالفت پرداخته، اهمیت شناخت و نحوه مواجهه با او از موضوعات مهم قرآنی است. در قرآن درباره شیطان آمده است: شیطان موجودی از گروه جنیان است ( کهف ??)، چون جنیان از جنس آتش بی دود هستند بنابراین شیطان نیز از آتش است ( حجر??، الرحمن??)، او در مقابل+ رب دست به طغیان زد( مریم ??)، و به او کفر ورزید ( اسراء??)، علت کفر و عصیان او در مقابل خدا به دلیل تمرد از سجده به پای انسان بود (بقره ??)، چون انسان به اسماء الهی آگاهی یافته بود و شیطان از این علم بی بهره بود (بقره??)، او جنس خود را که از آتش بود برتر از خاک که جنس آدم است می داند و بر این اساس کینه و دشمنی انسان را سخت به دل گرفته است ( اعراف??، یوسف ?، اسراء?? ، فاطر? ، زخرف ??)، و با سرکشی که به درگاه رب نموده است (نساء???)او را وادار به دخالت در کار خدا بدون داشتن علم و آگاهی کند( حج ?)، دشمنی خود را با آدمیان به رخ آنها بکشد ( زخرف ??)، آنها را وادار به طغیان و غوا کند (اعراف ???)، و حتی با داشتن علم الهی نیز ممکن است این طغیان و غوا صورت پذیرد او سعی می کند به وسیله انسان خلقت خدا را دگرگون کند( نساء ???) و سعی می کند که حزبش را بر جهان مسلط کند ولی خداوند حزب او را دچار خسران می کند ( مجادله ??)، و نهایتاً سعی می کند که با مسخ کردن انسان و تصرف او، عذاب خدا را برا او جاری سازد (ص??)، و او را به سوی عذاب سعیر سوق دهد ( لقمان ??)، در دلش دائماً حزن و اندوه جاری سازد ( مجادله ??)، آنها را از آخرت بی اعتقاد گرداند و در قیامت آنها را در کنار خود محشور ببیند ( مریم ?? الی ??).

شیطان در تمام داستان‌های کهن و در تمامی ادیان وجود دارد، شیطان آمده است تا انسان خلیفه‌الله نباشد. شیطان بسان تاریکی مطلق در مقابل روشنایی و نور رحمت الهی است. هر چند در ابتدا بشر سعی داشت تا از شیطان دوری کند و از شر او در امان باشد اما بشر امروزی در پی فنا شدن در نیروی شیطان است.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :(زهرا .ز)::نظرات دیگران [ نظر]


      * شیطان پرستی، دارای دسته‌بندی‌هایی هم هست؟

    برای این آیین دروغین ، دسته‌بندی‌هایی وجود دارد، که اغلب به دو دسته شیطان پرستان فلسفی و دینی تقسیم می‌شوند.

    شیطان پرستی فلسفی، مبادی زندگی وحدانی و عدالت الهی را در کائنات زیر سوال می‌برد، خداوند را به عنوان قدرت وجود کائنات می‌پذیرد،اما علم و حیات و قدرت مطلق خداوند و آخرت را نمی‌پذیرد. به طور استعاری می‌توان گفت که دستان خداوند را فرو می‌بندد. این نوع از شیطان‌پرستی سعی می‌کند که حضور خداوند را در زندگی انسان کم کند.

    در شیطان پرستی دینی، خدا به محاق می‌رود و شیطان در جایگاه خدا می‌نشیند. نمادهای تخیلی-وهمی همراه با بت پرستی جدید که در قالب‌های پوشاک، رفتار، ادبیات و نوع خاصی از آرایش است. مطلقا نمی‌توان اذعان کرد که شیطان پرستان به معنای فلسفی شیطان پرستی رسیده‌اند، اما نمی‌توان انکار کرد که این افرادممکن است به شیطان پرستی دینی هم برسند. برخی افراد هم بواسطه متفاوت بودن شیطان پرستی را می‌پذیرند.

    به هر حال نقطه آغاز گرایش به شیطان متفاوت است. خطر و پلیدی شیطان پرستی دینی به مراتب شدیدتر و جدی‌تر از شیطان‌پرستی فلسفی است. شیطان پرستی دینی، بر زندگی و روان فرد تاثیراتی را می‌گذارد که باعث اغتشاشاتی در اجتماع و از بین رفتن نهاد خانواده، نابودی امنیت فردی و در نهایت به مسائلی چون خودکشی و استفاده از مواد مخدر و داروهای روان‌گردان ختم می‌شود.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :(زهرا .ز)::نظرات دیگران [ نظر]


      قدرتی که بشر امروز با شیطان‌پرستی به دنبال آن است با اقتدار معنوی تفاوت دارد، قدرت شیطان‌پرستی، قدرت زودگذری است که در فضاهای مختلف نمی‌تواند خودش را در بالاترین جایگاه قرار دهد اما اقتدار معنوی به واسطه پشتوانه و جایگاهی که نسبت به خداوند عالم و نسبت به وحی الهی دارد، همیشه در بالاترین موقعیت می‌ایستد.

    نور خداوند همیشه - حتی اگر مشرکان نخواهند- انتشار می‌یابد. رسولان الهی آمده‌اند تا نور و شفقت الهی را گسترش بدهند. علت اینکه چرا انسان‌ها در دوران مدرن دنباله‌رو شیطان می‌شوند و شیطان پرستی را ملجا خود قرار می‌دهند،دلایل مختلفی دارد، بخشی از آن تحلیل روانی دارد و بخش دیگری نیز تحلیل دینی و جامعه شناختی است. انسان‌هایی که از درون، افسار گسیخته هستند و به آرامش درونی و آسایش بیرونی دست نیافته‌اند به دنبال ملجا و جایگاهی برای جبران افسار گسیختگی شان هستند، شیطان پرستی بهترین ملجا و پناه برای این افراد است.

    در شیطان پرستی همه چیز مجاز است، در این آیین سیاه، هر نوع لباس و پوشاک و هر نوع خوراکی مجاز است و هر نوع رفتار و ادبیاتی بدون محدودیت و بدون هیچ ساختار مشخصی آزاد است.

    انسان افسار گسیخته‌ای که از محدودیت فراری است و مسئولیت اعمال خود را به هیچ عنوان نمی‌پذیرد، بهترین ملجا و پناهش شیطان پرستی است. شیطانی که از عالم تاریکی و عمق بدی و پلشتی، ندا می‌دهد که آزادی مطلق و هر آنچه که می خواهید نزد من است. به سوی من بیایید بدون هیچ محدودیتی. شیطان با شیپور انکار خودش بسیاری از انسانهای برون جسته از فضای وحدانی را به سمت خود می‌کشد و موجب می‌شود تا شاخه‌ای در دین پژوهی تحت عنوان «شیطان‌پرستی» بوجود بیاید یا به بیان دقیق‌تر کلیسای شیطان شکل بگیرد. هر چند در نگاه دینی، شیطان نادیده انگاشته می‌شود.

    در نگاه جامعه شناختی، پیروان شیطان افرادی هستند که ادعاهای خاصی دارند و تصور می‌کنند، راه نجات را یافته‌اند و می‌خواهند آن را به بشر ارائه دهند.



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :(زهرا .ز)::نظرات دیگران [ نظر]


    امام صادق(علیه السلام) فرمود: شیطان گفت: من از حیله کردن پنج طایفه عاجزم، غیر از این پنج طایفه بقیه مردم در اختیار من هستند.

    اول: کسی که درهمه کارهایش بر خدا توکل کند و به ریسمان الهی چنگ زند.

    دوم: آن که شب وروز مشغول ذکر خدا باشد و تسبیح گوید.

    سوم: بنده ای که در همه جا آن چه برای خود می پسندد، برای برادر مومن خود هم همان را بخوهد.

    چهارم: آن که وقتی مصیبت و بلایی بر سر آن آید جزع و فزع نکند.

    پنجم: کسی که راضی به قسمت و قدر الهی باشد و اندوه روزی نخورد.[
    ?]

    [
    ?] . بحار، ج??، ص???؛ ج??، ص???؛ سفینة البحار، ج?، ص???/خصال، ج?ص???/


     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :(زهرا .ز)::نظرات دیگران [ نظر]


      امام صادق (علیه السلام) فرمود: وقتی که این آیه نازل شد

    والذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا انفسهم ذکرو الله فاستغفروا  لذنوبهم ومن یغفر الذنوب الا الله؛

    «نیکوکاران کسانی هستند که هر گاه کار ناشایسته ای انجام دهند یا ظلمی به نفس خویش کنند خدا را به یاد آوردند واز گناهان خود به درگاه خدا توبه می کنند- و می دانند- جز خدا هیچ نمی تواند گناهان خلق را بیامرزد».

    شیطان بالای کوهی در مکه رفت که آن را «ثور» می نامند، و با صدای بلند خود را صدا کرد. همه آن ها دورش جمع شدند و گفتند: ای بزرگ ما ! برای چه ما را صدا زدی؟ جواب داد: این آیه نازل شده چه باید کرد؟ یکی از آن ها گفت: من چنین وچنان می کنم. گفت: خیر تو اهل آن نیستی دیگری بلند شد وگفت: من چنان می کنم. شیطان گفت: خیر، تو هم اهلش نیستی. «وسواس الخناس» بلند شد  و گفت: من اهل آن هستم. گفت با چه وسیله ای؟ جواب داد: به وسیله وعده!  فرزندان آدم را وعده می دهم تا آن ها را به خطا و گناه وادار کنم. وقتی آنها به گناه افتادن، توبه کردن را از یاد آن ها می برم و نمی گذارم استغفار کنند.

    شیطان گفت: تو سزاوار چنین کاری هستی و او را موکل بر اولاد آدم نمود تا روز قیامت.[
    ?]

    [
    ?] . بحار، ج??، ص???/


     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :(زهرا .ز)::نظرات دیگران [ نظر]


    <   <<   6   7   8   9   10   >>   >
    ...آمار وبلاگ...

    ...آرشیو...

    ...اشتراک در خبرنامه...