«انواع شیطان پرستی»
89/11/10 5:38 ع
شیطان پرستی فلسفی
این نوع گرایش عبارت است
از اینکه " محور و مرکز عالم، انسان است " این شاخه از شیطانپرستی به
پایهگذاری این فرقه به نام " آنتوان لاوی " نسبت داده میشود .
این نوع شیطانگرایی نیز
مانند سه نوع دیگر آن، با نام های دینی و گوتیک، از مبنای اعتقادی یهودیت نشات
گرفته است .
نام کامل وی " آنتوان
شزاندر لاوی " (Anton Szandor Lavey) میباشد
. وی در یازدهم آوریل سال 1930 میلادی در شیکاگو آمریکا متولد و به همراه خانوادهاش
به سانفرانسیکو عزیمت نموده و تا زمان مرگش در آنجا ساکن میشود .
وی شخصیتی ناهنجار و
ناسازگاری داشته است و در سن 17 سالگی ضمن فرار از تحصیل و حضور در خانه به عنوان
خدمه و دلقک به یک سیرک میپیوندد .
لاوی در سال 1950 میلادی
در دایره جنایی پلیس آمریکا به عنوان عکاس جنایی مشغول به کار میشود، که تاثیرات
عمدهای را نیز میپذیرد .
آنتوان در سال 1952 با
" کارول لنسیگ " ازدواج میکند اما بنابر دلایلی اعم از عدم التزام به
اصول اولیه اخلاقی و پایبندی به روابط خانوادگی و شیفتگی به زن دیگری به نام
" داین هگارتی " از همسر اولش جدا شده و از سال 1960 به بعد روابط
نامشروعی را با وی آغاز میکند . لاوی یک فرزند نامشروع از هگارتی که هرگز با وی
ازدواج نکرد، را به دست میآورد .
وی همچنین علاقه وافری به
نوازندگی پیانو داشته و طبق اطلاعات موجود در همین سالها روابط جدی و پردامنه را
با برخی عناصر سازمان (CIA)
همچون " مایکل آکینو " برقرار میکند .این فرد مرتبط با سازمان جاسوسی
آمریکا در تاریخ 30 آوریل 1966 در حالی که برای جمعی از اعضای حلقههای سری "
دایره اسرارآمیز " با سری تراشیده سخن میگفت ، مدعی بنیانگذاری " کلیسای
شیطان " شد .
نامبرده کتابی را تحت
عنوان " انجیل شیطان " و کتاب دیگری نیز با نام " آئین پرستش
شیطانی " به چاپ رساند . روز مرگ لاوی با نام " هالووین " در
آمریکا شناخته میشود .
شیطانپرستی لاویی
این نوع از شیطان پرستی بر
مبنای فلسفهی آنتوآن لاوی که در کتاب "انجیل شیطان " و دیگر آثارش آمده
است تشکیل شده است. لاوی موسس کلیسای شیطان (1966) بود و تحت تأثیر نوشتههای
فردریک نیچه، آلیستر کرالی، این رند، مارک د سید، ویندهام لویس، چارلز داروین،
آمبروس بیرس، مارک تواین و بسیاری دیگر بوده است. "شیطان " در نظر لاوی
موجودی مثبت بوده در حالی که تعالیم خداجویانه کلیساها را مورد تمسخر قرار داده و
به مسائل جهان مادی نیز اعتنایی نداشت.
یک شیطان پرست لاویی، خود
را خدای خود میداند، آیین مذهبی این گروه از شیطان پرستان بیشتر شبیه به فلسفه
میجیک کراولی با دیدی جلو برنده به سمت شیطان پرستی است. یک شیطان پرست لاویی مدعی
آن است که کسانی که خودشان را با شیطان پرستی هم ردیف میدانند باید به طرز فکر
گروهی خواص وفادار نباشند و آنها را از لحاظ اخلاقی قبول نداشته باشند. و در ازای
آن گرایشات انفرادی داشته باشند و من تبع باید به طور دائمی یک سر و گردن بالاتر
از کسانی باشند که خود را از لحاظ اخلاقی، قوی میدانند و در بشر دوستی خود، بدون
تامل عمل کنند.
شیطان پرستی دینی
گرایشات شیطان پرستی دینی
اغلب مشابه گرایشات شیطان پرستی فلسفی است، گرچه معمولاً پیش نیازی برای خود قائل
میشوند و آن پیشنیاز اینست که شیطان پرست باید یک قانون ماوراء الطبیعی را که در
آن یک یا چند خدا تعریف شده است که همه شیطانی هستند یا به وسیله شیطان شناخته میشوند
قبول داشته باشد. شیطانی که در گروه اخیر تعریف شده است میتواند تنها در ذهن یک
شیطان پرست تعریف شود یا از یک دین (معمولاً قبل از مسیح) اقتباس شوند.
بسته به اینکه کدام نوع
شیطان پرستی مد نظر باشد، خدا یا خدایان میتوانند از انواع مختلفی از معبودها
باشند، بعضی از آنها از ادیان بسیار قدیمی نشئت گرفته شده اند، انواع معمول شیطان
پرستی خدایانشان را از ادیان قدیمی مصر باستان و بسیاری از الهههای باستانی بینالنهرینی
و بعضا از الهههای رومی و یونانی (به عنوان مثال مارس-خدای جنگ) اقتباس کرده اند.
بقیه شیطان پرستان ادعای پرستش خدای اصلی را دارند ولی بیشتر شیطان پرستان میگویند
خدای معبود آنها در واقع قدمت بسیار قدیمی دارد، شاید از دوران ماقبل تاریخ و شاید
اولین خدایانی باشد که توسط انسان مورد پرستش قرار گرفته است.
مابقی گروهها تعبیری سخت
گیرانه تر از اینها را میپرستند. آنهایی که سیمای فرشتهی سقوط کرده از انجیل
مسیحی را میپرستند، در حالی که بسیاری آن را به عنوان شر، طبق تعریف کلیسای
مسیحی، میپندارند. این گروه در مقابل آن را به عنوان محق و کسی که در مقابل خدا
شورش کرده است قبول دارند. تمام این ادیان با هم و با شیطان پرستان فلسفی مشترک
هستند چرا که خود شخص را در اولویت اول قرار داده اند. این نظریه نیز معمولاً توسط
کسانی که خدا را به دید شیطانی مینگرند (کسانی که دیده شده است اشخاص را به آزادی
اندیشه تشویق میکنند و تلاش میکنند خود را بهوسیله فلسفههایی چون میجیک و
فلسفههای مشابه "تمایل به قدرت " نیچه بالا بکشند) حمایت شده است. یک
پند رایج شیطانی به این معلول اینست که: "هر خدای ارزشمندی بهتر است به جای
یک برده پست و بخاک افتاده، یک شریک در قدرت خود داشته باشد. "
یک مثال از این مطلب،
شیطان ابراهیمی است، مانند ابلیسی که در کتاب تورات آمده است و بشریت را به چیدن
میوه درخت شناخت خوب از بد تشویق میکند: " تو مطمئنا نمیمیری، چرا که خدا
در همان روزی که این کار را کنی از آن خبر خواهد داشت، سپس چشمانت باز خواهد شد و
شما مانند خدا خواهید شد و خوب را از شر تشخیص خواهید داد ". استفاده از این
مفهوم، شیطان پرستان خود را بهتر از هر خدای دیگری، دارای قدرت تشخیص خوب از بد میپندارند.
از آنجا که این گروه از شیطان پرستان خود را بسیار قدیمی و قدیمی تر از بقیه میدانند،
نام "شیطان پرستان سنتی " را بر خود گذاشتهاند و به شیطان پرستان
فلسفی، "شیطان پرستان معاصر " میگویند.
شیطان پرستی گوتیک
این فرقه از شیطان پرستان،
به دوران تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا مربوط میشوند. این نوع شیطان پرستان
معمولاً متهم هستند به اعمالی از قبیل "خوردن نوزادان "، " بزکشی
"، "قربانی کردن دختران باکره " و "نفرت از مسیحیان "
هستند. این طرز فکر در کتاب "مالیوس مالیفیکاروم " دسته بندی شده است.
(کتابی که در دوران تفتیش عقاید توسط کلیسا (1490م) تالیف شد و در واقع هرگز به
طور رسمی مورد استفاده قرار نگرفت) کتاب حاوی مطالب خرافی از جن گیری و جادوگری و
مطالبی از این دست است. ترجمه لغوی نام کتاب پتک جادوگران است..
شیطان پرستی نزدیکی زیادی
به جادوگری دارد و دنیای آن پر از افسانه های گوناگون، شیاطین متعدد و افراد مختلف
خصوصا جادوگران در ارتباط با آنهاست. در دنیای امروز هم کشورهای مختلفی دارای
کلیسای شیطان هستند مانند کشورهای امریکا، انگلیس و آلمان و همچنین چین و بر خلاف
ادعای شیطان پرستان جدید که بر اساس متون انجیل شیطانی بر عدم کودک آزاری و آزار
حیوانات پافشاری می کنند اما وحشتناک ترین اعمال توسط آنها تنها برای مقابله با
دستورات الهی انجام می شود.
شر پرستان
این نوع شیطانگرایی نیز
مانند نوعی که در گذشته اشاره شده، نوعی از شرپرستی با اشاره به تاریکی و از کثیفترین
فرق انحرافی به حساب میآید . در موسیقی متالیکا نیز سبکی به نام گوتیک وجود دارد
.کثیفترین اعمال مانند خوردن نوزادان ، تجاوزات جنسی و ... به این گروه نسبت
داده میشود. (گرچه گفتنی است برای تمام گروههای شیطانی این اعمال از واجبات به
حساب میآید.) میل و درخواست به " برگشت تاریکی " در این شاخه بارز است
. همانند اعضای گروه " آکنکار " که با لباسهای تیره به غارها و تاریکیها
برای فریاد کشیدن پناه میبرد.
جریان دیگر شیطان پرستی
مدرن
امروزه علاوه بر شیطانگرایی
لاوایی یا سِیتنیسم( Satenism)،
جریان دیگری به نام سِتیانس (Setians)وجود
دارد.
مایکل آکینو در آغاز کار
دوست و همکار آنتوان لاوی بود که در پی اختلاف عقیده با لاوی از او جدا شد و معبد
ست را در سال 1975 در سانفرانسیسکو تاسیس کرد. و جریان ستیانیست(Setians) را
به راه انداخت.
معبد سِت یکی از مشهورترین
و مخفی ترین سازمانهای شیطان پرستی است و تعالیم آن شامل فلسفه شیطان و تمرینات
سحر است.
این جنبش امروزه در ابعاد
وسیعی به ویژه در عرصههای فرهنگی مثل نشر کتاب و نشریات و سینما فعالیت میکند.
البته جریان ستیانیست علاوه
بر ایجاد معبد در مقابل کلیسای شیطانی،کتاب اختصاصی دیگری با همان عنوان انجیل
شیطانی درتقابل با گروه رقیب تدوین نموده اند.
سِیتِ نامی است مأخوذ از انجیل به عنوان پادشاه تاریکی؛
ولی سِت (Set) نام یکی از خدایان مصر و نام
خداوند مرگ و عالم اموات در باستان است.6