«اشعار ماه محرم واباعبدالله (ع)(3)»
89/9/12 12:25 ع
شرم دارم به تو گویم که چه در سر دارند**نیزه داران همگی چشم به اکبر
دارند
به همان طفلی که مادر به کنارت خواباند**طرح آن تیر سه شعبه تن من را لرزاند
حرف افتاده که عباس نباید باشد**او نباشد همه لشگر تو می پاشد
با خبر سازمت این قوم که بی احساسند**تیر در چله همه منتظر عباسند
طرح دادند که خیامت همه غارت بشود**اه بیتت همه راهی اسارت بشود
آب از سر که گذشته است دگر می گویم**بر سر دارم و با خون جگر میگویم
وای از آن روز که سجاد تو بیمار شود**زینبت جای اباالفضل علمدار شود
این علی بن حسین بن علیست حیدر نیست**جز امامت ز علی
شیر خدا کمتر نیست
دشمن از برق نگاهش بستوه آمد وگفت**گفته بودند که در کرببلا حیدر نیست
هر چه نزدیکتر آمد همه فریاد زدند**این جوان کیست اگر حضرت پیغمبر نیست
رجزی خواند که فرزند حسین آمده است**روبهان را حذر از پنجه شیر نر نیست؟
من نه از بهر دفاع پدرم آمده ام**غیر از این حجت دادار مرا رهبر نیست
چون تو ای لاله در این دشت گلی پرپر نیست**و از این پیرجوان مرده کمانی تر نیست
در کنار توأم و باز به خود می گویم**نه حسین،این تن صد چاک علی اکبر نیست
دست و پایی،نفسی،نیم نگاهی،پلکی**غیر خونابه مگر ناله در این حنجر نیست
هر کجا دست کشیدم ز تنت گشت جدا **بند بندت همه پاشیده دگر پیکر نیست
دیدنی گشته اگر دست و سر و سینه تو**دیدنی تر زمن و خنده این لشگر نیست
استخوانهای تو و پشت پدر هر دو شکست**بازهم شکر کنار من و تو مادر نیست
خیز از جا آبرویم را بخر ** عمه را از بین نا محرم ببر
میزنی تو دست و پا دست و پاگو کرده ام**نور چشمم بی تو راه خیمه را گم کرده ام
آسمان دل امشب شد هوایی عباس**شاید امشبی گردد دل فدائی
عباس
کربلای بی عباس عاشقی بی عشق است**کربلا شده مات از دلربائی عباس
گو به موسی عمران گرخدا رو خواهی دید**این جمال زیبا و کبریائی عباس
سرزمین زینب جز نینوا نمی باشد**خانه اش بود قلب نینوائی عباس
چون ندای تکبیرش سوی آسمان خیزد**خالقش شود مست از لب گشائی عباس
پادشاهی خدا به من بخشد**از خدا نمی خواهم جز گدائی عباس
دل زکربلا کندن قلب آهنین خواهد**دل کجا رود بعد از آشنائی عباس
زنده ای و می خوانی درد هجر یاران را**از حسین کمر خم شد در جدائی عباس
============================================
قاتلش کاش که احساسی داشت ** مادرم کاش که عباسی داشت
زخون دشمنان یک پهلوانی**بسازد در زمین جوی روانی
بود آن پهلوان اربابم عباس**بگیرد انتقام صورت یاس
کَنَد با تیغ ابرو رأس عدوان ** اگر رخصت دهد سلطان میدان
روز وشبم همه پر از_ناله و شور و شینه**تو سینه دارم یه
دلی که خونهی حسینه
این دل دیوونهی همیشه فکر عشقه**بذار بگم اسم دلم حسین آباد عشقه
حسین آباد عشق من یه دنیا خونه داره**مثل یه شهره هر طرف یه آشیونه داره
یه خونه از اون خونههاپر از غم لبالب**این خونهی غم سندش خورده به نام زینب
یه خونه از اون خونهها پر از گلای لالهست**صاحب این خونه کیه رقیهی سه سالهست
یه خونه از اون خونه ها مثل یه باغ یاسه**نوشته روی سر درش این خونه عباسه
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
فدای آن که ساقی همه شد*************زیارتگاه عشقش علقمه شد
بنفسی انت بــاشـــد لایق او************* کسی که زائر او فاطمه شد
عشقی چو برگزیدیمگفتیم یا اباالفضل **از عاقلان بریدیم
گفتیم یا اباالفضل
بازار عشق عباس گرم است همچو خورشید**ما عشق او خریدیم گفتیم یا اباالفضل
هر هیئتی که رفتیم پرچم به دست او بود**با سر سویش دویدیم گفتیم یا اباالفضل
از زینب و رقیه زهرا همه امامان **هر روضهای شنیدیم گفتیم یا اباالفضل
بین حسین و عباس در کربلا نشستیم**خیل ملک چو دیدیم گفتیم یا اباالفضل
از هیبت علی و ایوان شنیده بودیم**تا در حرم رسیدیم گفتیم یا اباالفضل
با عشق و مشق عباس هر شب به خواب رفتیم **آرام آرمیدیم گفتیم یا اباالفضل
بر مشک چشمهامان تیر غمش چو بنشست**آهی ز دل کشیدیم گفتیم یا اباالفضل
اشکم زبان گشود و با اشک مشک می گفت**تا بر حسین چکیدی گفتیم یا اباالفضل
بر کام تشنه او یک عمر گریه کردیم**هر جا که آب دیدیم گفتیم یا اباالفضل
==========================================
بر روضه های سخت و سنگین فاطمیه**تا پیرهن دریدیم گفتیم یا اباالفضل
==========================================
صدها سخن ز رزم شبه علی شنیدیم**چون مثل او ندیدیم گفتیم یا اباالفضل
کاش در تقدیرمان احساس بود ** بندگی حضرت عباس بود
کاش مشمول عطایش می شدم**گرد سرگردان پایش می شدم
کاش از احساس او پُر می شدیم**سنگ بودیم و از او دُر می شدیم
کاش دستی در مدارج داشتیم**رنگی از باب الحوائج داشتیم
گر چه پیش حضرتش ناقابلم **قاب کردم عکس او را در دلم
محو رخسارش ز جان و دل شدم**من گرفتار ابو فاضل شدم
هر دلی بسته به گیسوی اوست**قبلگه قبله خال روی اوست
شهره آفاق در جود و سخاست**او امام عباس اهل کربلاست
کاش با یک آن نگاه مست خود**دل گرو بستاند او با دست خود
دست خواهش های من بیمار اوست**حاجت نا گفته دادن کار اوست
بر خاک تو هر که سر ندارد **سر از دل خاک بر ندارد
در کوی تو وحی ره نبرده**از جای تو کس خبر ندارد
در بین دو آفتاب زهرا**مثل تو علی قمر ندارد
گلبوسه چو تو به دست و بازو**هرگز پسر از پدر ندارد
سقایی و هیچ کس به عالم**از تو لب تشنه تر ندارد
تو چشم و چراغ عالمینی**سر تا به قدم همه حسینی
+++++++++++++++++++++++++++++++++++
تو بدین همه لطافت که ز حور دل ربودی**ز چه بر من سیه
رو در دوستی گشودی
ز ازل مرا ارادت به تو بوده از سعادت**چو سرشته شد گل من تو دل مرا ربودی
به کسی اسیر بودم که ورا ندیده بودم**چودو چشمخودگشودمبهخداقسمتوبودی
نه به روزگار بودم نه،حقیر و خوار بودم**تو مرا عزیز کردی تو به عزتم فزودی
===============در ادامه می توان این را خواند=================
کعبه یک زمزم اگر در همه عالم دارد**چشم عشاق بنازم که دو زمزم دارد
هر کجا ملک خدا هست حسینیه توست**هر که را می نگرم شور محرم دارد
نه محرم نه صفر بلکه همه دوره سال ** کعبه با یاد غمت جامه ماتم دارد
روضه خوان تو خدا گریه کن تو آدم**اشک ارثی است که ذریه آدم دارد