«ولادت پیامبرص و امام صادق ع»
90/2/11 8:53 ع
ولادت باسعادت اول شخص وجود نبی اعظم پیامبر رحمت حضرت محمد مصطفی صل الله علیه وآله
وامام وپیشوای شیعیان ،رئیس مذهب حقه شیعه حضرت امام جعفر صادق علیه السلام
را به پیشگاه منور و مقدس ولی الله اعظم حضرت حجه ابن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف
ودوستداران حضرتش تبریک عرض می نماییم
اللهم العن الجبت والطاغوت والنعثیل و ابنتیهما ومن کل مال میلهم
در طول تاریخ بشریت، کم تر انسانی وجود دارد که مانند پیامبراسلام تمام خصوصیات زندگی اش به طور واضح و روشن بیان و ثبتشدهباشد.
خداوند متعال در قرآن کریم کتابی که خود حافظ اوست (1) و بدونهیچ تغییری تا قیامتباقی استبا زیباترین عبارات و کاملترینبیانات، آن حضرت را معرفی نموده و با عالیترین صفات ستوده است.
خداوند متعال میفرماید: «انک لعلی خلق عظیم»; (2) ای پیامبر!
تو بر اخلاقی عظیم استوار هستی.
نیز میفرماید: «محمد رسولالله و الذین معه اشداو علی الکفاررحماء بینهم. » (3) محمد(ص) فرستاده خداست و کسانی که با اوهستند در برابر کفار سر سخت و در میان خود مهربانند.
محققان، تاریخ نویسان و دانشمندان در ابعاد گوناگون زندگی حضرتمحمد(ص) سخن گفتهاند.
اما ائمه علیهم السلام با نگاهی ژرف و دقیق سیمای آن شخصیتبینظیر و در یکتای عالم خلقت را به تماشا نشسته، به معرفی زندگی،مبارزات و آموزههای آن حضرت پرداختند.
در این نوشتار بر آنیم تا گوشه هایی از زندگی و شخصیتحضرتمحمد(ص) را از نگاه امام صادق(ع) به تماشا بنشینیم.
تولد نور
امام صادق(ع) به نقل از سلمان فارسی فرمود: پیامبر اکرم(ص)فرمود: خداوند متعال مرا از درخشندگی نور خودش آفرید (4) نیز امام صادق(ع) فرمود: خداوند متعال خطاب به رسول اکرم(ص)فرمود: «ای محمد! قبل از این که آسمانها، زمین، عرش و دریا راخلق کنم. نور تو و علی را آفریدم...». (5)
ثقهالاسلام کلینی(ره) مینویسد: امام صادق(ع) فرمود: «هنگام ولادتحضرت رسول اکرم(ص) فاطمه بنت اسد نزد آمنه (مادر گرامی پیامبر)بود. یکی از آن دو به دیگری گفت: آیا میبینی آنچه را منمیبینم؟
دیگری گفت: چه میبینی؟ او گفت: این نور ساطع که ما بین مشرق ومغرب را فرا گرفته است! در همین حال، ابوطالب(ع) وارد شد و بهآنها گفت:
چرا در شگفتید؟ فاطمه بنت اسد ماجرا را به گفت. ابوطالب به اوگفت: میخواهی بشارتی به تو بدهم؟ او گفت: آری. ابو طالب گفت:
از تو فرزندی به وجود خواهد آمد که وصی این نوزاد، خواهد بود (6)
نامهای پیامبر
کلبی، از نسب شناسان بزرگ عرب میگوید: امام صادق(ع) از منپرسید: در قرآن چند نام از نامهای پیامبر خاتم(ص) ذکر شده است؟
گفتم: دو یا سه نام.
امام صادق(ع) فرمود: ده نام از نامهای پیامبر اکرم در قرآنآمده است: محمد، احمد، عبدالله، طه، یس، نون، مزمل، مدثر، رسولو ذکر.
سپس آن حضرت برای هر اسمی آیهای تلاوت فرمود. نیز فرمود:
«ذکر» یکی از نامهای محمد(ص) است و ما (اهلبیت) «اهل ذکر»هستیم. کلبی! هر چه میخواهی از ما سؤال کن.
کلبی میگوید: (از ابهت صادق آل محمد(ع» به خدا سوگند! تمامقرآن را فراموش کردم و یک حرف به یادم نیامد تا سؤال کنم. (7)
برخی چهارصد نام و لقب پیامبر(ص) که در قرآن آمده است، را برشمردهاند. (8)
عظمت نام محمد(ص)
جلوه نام محمد(ص) برای امام صادق(ع) به گونهای بود که هر گاهنام مبارک حضرت محمد(ص) به میان میآمد، عظمت و کمال رسولخدا(ص) چنان در وی تاثیر میگذاشت، که رنگ چهرهاش گاهی سبز وگاهی زرد میشد، به طوری که آن حضرت در آن حال، برای دوستان نیزنا آشنا مینمود. (9)
امام صادق(ع) گاهی بعد از شنیدن نام پیامبر(ص) میفرمود: جانمبه فدایش. اباهارون میگوید: روزی به حضور امام صادق(ع) شرفیابشدم. آن حضرت فرمود: اباهارون! چند روزی است که تو را ندیدهام.
عرض کردم: خداوند متعال به من پسری عطا فرمود. آن حضرت فرمود:
خدا او را برای تو مبارک گرداند چه نامی برای او انتخابکردهای؟ گفتم: او را محمد نامیدهام.
امام صادق(ع) تا نام محمد را شنید (به احترام آن حضرت) صورتمبارکش را به طرف زمین خم کرد، نزدیک بود گونههای مبارکش بهزمین بخورد.
آن حضرت زیرلب گفت: محمد، محمد، محمد. سپس فرمود: جان خودم،فرزندانم، پدرم و جمیع اهل زمین فدای رسول خدا(ص)باد! او رادشنام مده! کتک نزن! بدی به او نرسان! بدان! در روی زمینخانهای نیست که در آن نام محمد وجود داشته باشد، مگر این که آنخانه در تمام ایام مبارک خواهد بود.
سیمای محمد(ص) (10)
امام جعفر صادق(ع) فرمود: امام حسن(ع) از دائیاش، «هند بن ابیهاله» (11) که در توصیف چهره پیامبر(ص) مهارت داشت، در خواستنمود تا سیمای دل آرای خاتم پیامبران(ص) را برای وی توصیفنماید. هند بن ابی هاله در پاسخ گفت: «رسول خدا(ص) در دیدههابا عظمت مینمود، در سینهها مهابتش وجود داشت .قامتش رسا، مویشنه پیچیده و نه افتاده، رنگش سفید و روشن، پیشانیش گشاده،ابروانش پرمو و کمانی و از هم گشاده، در وسط بینی برآمدگیداشت، ریشش انبوه، سیاهی چشمش شدید، گونه هایش نرم و کمگوشت.دندان هایش باریک و اندامش معتدل بود. آن حضرت هنگام راهرفتن با وقار حرکت میکرد. وقتی به چیزی توجه میکرد به طور عمیقبه آن مینگریست، به مردم خیره نمیشد، به هر کس میرسید سلاممیکرد، همواره هادی و راهنمای مردم بود.
برای از دست دادن امور دنیایی خشمگین نمیشد. برای خدا چنان غضبمینمود که کسی او را نمیشناخت. اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود،برترین مردم نزد وی کسی بود که، بیشتر مواسات و احسان و یاریمردم نماید...» (12)
سعدی با الهام از روایات، در اشعار زیبایی آن حضرت را چنینتوصیف نمود:
ماه فرو ماند از جمال محمد سرو نروید به اعتدال محمد قدر فلک را کمال ومنزلتی نیست در نظر قدر با کمال محمد وعده دیدار هر کسی به قیامت لیله اسری شب وصال محمد آدم و نوح و خلیل و موسی وعیسی آمده مجموع در ظلال محمد عرصه گیتی مجال همت او نیست روز قیامت نگر مجال محمد و آنهمه پیرایه بسته جنت فردوس بو که قبولش کند بلال محمد شمس و قمر در زمین حشر نتابد نور نتابد مگر جمال محمد همچو زمین خواهد آسمان که بیفتد تا بدهد بوسه بر نعال محمد شاید اگر آفتاب و ماه نتابد پیش دو ابروی چون هلال محمد چشم مرا تا بخواب دید جمالش خواب نمیگیرد از خیال محمد سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد (13)
اوصاف پیامبر در تورات و انجیل
خداوند متعال در وصف پیامبر(ص) فرمود:«الذین ءاتینهم الکتبیعرفونه کما یعرفون ابناءهم و ان فریقا منهم لیکتمون الحق و همیعلمون» (14)
کسانی که کتاب آسمانی به آنان دادیم، او را همچون فرزندان خودمیشناسند; (ولی) جمعی از آنان، حق را آگاهانه کتمان میکنند.
امام صادق(ع) فرمود:«یعرفونه کما یعرفون ابناءهم» زیراخداوند متعال در تورات و انجیل و زبور، حضرت محمد(ص)، مبعث،مهاجرت، و اصحابش را چنین توصیف نمود:«محمد رسولالله و الذینمعه اشداء علی الکفار رحماء بینهم...»
محمد(ص) فرستاده خداست; و کسانی که با او هستند در برابر کفارسرسخت و شدید و در میان خود مهربانند. پیوسته آنها را در حالرکوع و سجود میبینی، در حالی که همواره فضل خدا و رضای او راطلبند. نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است. این،توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است... . (15)
امام صادق(ع) فرمود: این، صفت رسول خدا(ص) و اصحابش در تورات وانجیل است. زمانی که خداوند پیامبر خاتم(ص) را به رسالت مبعوثنمود اهل کتاب (یهود و نصاری) او را شناختند اما نسبتبه اوکفر ورزیدند، همان گونه که خداوند متعال فرمود: «فلما جاءهمما عرجوا کفروا به» (16) هنگامی که این پیامبر نزد آنها آمد که(از قبل) او را شناخته بودند، به او کافر شدند. (17)
خداوند متعال در قرآن کریم، در وصف پیامبر(ص) میفرماید: «و ماارسلناک الا رحمه للعالمین» (18) ما تو را جز برای رحمت جهانیاننفرستادیم. قرآن نیز میفرماید:اشداء علی الکفار رحماءبینهم...»،
در برابر کفار سرسخت و شدید و در میان خود مهربانند. این دوچگونه با هم جمع میشوند؟
توجه به این آیه برای طرفداری اندیشه تسامح و تساهل ضروری است.
آیا ممکن است کاملترین انسان، که با کاملترین کتاب آسمانی برایهدایت تمام جهانیان مبعوث گردیده است در مقابل دشمنان دین هیچعکس العملی جز مهربانی نداشته باشد؟!
برای اداره جامعه دینی و بقای آن باید در مقابل دشمنان دینایستاد شدت عمل نسبتبه کافران و مبارزه با آنها برای از بینبردن موانع هدایت عین رحمت است.
برترین مخلوق
حسین بن عبدالله میگوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: آیا رسولخدا(ص) سرور فرزندان آدم بود؟ آن حضرت فرمود: قسم به خدا، اوسرور همه مخلوقات خداوند بود. خدا هیچ مخلوقی را بهتر ازمحمد(ص) نیافرید (19)
امام صادق(ع) در حدیث دیگری فرمود: چون رسول خدا(ص) را بهمعراج بردند جبرئیل تا مکانی با وی همراه بود و از آن به بعداو را همراهی نمیکرد. پیامبر(ص) فرمود: جبرئیل، در چنین حالیمرا تنها میگذاری؟! جبرئیل گفت: تو برو. سوگند به خدا در جاییقدم گذاشتهای که هیچ بشری قدم نگذاشته و بیش از تو بشری به آنجا راه نیافته است (20)
معمر بن راشد میگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: یک نفریهودی خدمت رسول خدا(ص) رسید و به دقت او را نگریست.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: ای یهودی! چه حاجتی داری؟ یهودی گفت:
آیا تو برتری یا موسی بن عمران; آن پیامبری که خدا با او تکلمکرد و تورات و انجیل را بر او نازل نمود، و به وسیله عصایشدریا را برای او شکافت و به وسیله ابر بر او سایه افکند؟
پیامبر(ص) فرمود: خوش آیند نیست که بنده خود ستایی کند ولکن(در جوابت) میگویم که حضرت آدم(ع) وقتی خواست از خطای خود توبهکند، گفت: «اللهم انی اسالک بحق محمد و آل محمد لما غفرت لی»،خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو میخواهم که مرا عفو نمایی.
خداوند نیز توبهاش را پذیرفت. حضرت نوح(ع) وقتی از غرق شدن دردریا ترسید گفت «اللهم انی اسالک بحق محمد و آل محمد لماانجیتنی منالغرق»; خدایا به حق محمد و آل محمد از تو در خواستمیکنم. مرا از غرق شدن نجات بدهی. خداوند نیز او را نجات داد.
حضرت ابراهیم(ع) در داخل آتش گفت:«اللهم انی اسالک بحق محمد وآل محمد لما انجیتنی منها»; خدایا! به حق محمد و آل محمد ازتو میخواهم که مرا از آتش نجات دهی. خداوند نیز آتش را برای اوسرد و گوارا نمود.
حضرت موسی(ع) وقتی عصایش را به زمین انداخت و در خود احساس ترسنمود گفت: «اللهم انی اسالک بحق محمد و آل محمد لما امنتنی»;خدایا! به حق محمد و آل محمد از تو در خواست مینمایم که مراایمن گردانی. خداوند متعال به او فرمود:«لاتخف انک انتالاعلی» (21) نترس. مسلما تو برتری.
ای یهودی، اگر موسی(ع) امروز حضور داشت و مرا درک میکرد و بهمن و نبوت من ایمان نمیآورد. ایمان و نبوتش هیچ نفعی به حال اونداشت.
ای یهودی! از ذریه من شخصی ظهور خواهد کرد به نام مهدی(ع) کهزمان خروجش عیسی بن مریم برای یاری او فرود میآید و پشتسر اونماز میخواند. (22)
سیاستمداری پیامبر(ص)
در عرف جهانی امروز «سیاست» را به معنای نیرنگ و دروغ برایکسب قدرت و سلطه بر مردم تعریف میکنند، اما «سیاست» در لغت،به معنای «اداره کردن امور مملکت و حکومت کردن است». خداوندمتعال پیامبر خاتم(ص) جانشینان بر حق او، ائمه معصومین را ازبهترین سیاستمداران شمرده است در زیارت جامعه، در وصف ائمهعلیهم السلام که پرورش یافتگان مکتب نبوتند، آمده است: «وساسهالعباد».
فضیل بن یسار میگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که به بعضی ازاصحاب قیس ماصر فرمود: خداوند عز و جل پیغمبرش را تربیتکرد و نیکو تربیت فرمود. چون تربیت او را تکمیل نمود، فرمود:
«انک لعلی خلق عظیم»; تو بر اخلاق عظیمی استواری. سپس امر دینو امت را به او واگذار نمود تا سیاست و اداره بندگانش را بهعهده بگیرد، سپس فرمود: «ما اتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکمعنه فانتهوا» (23) ، آنچه را رسول خدا برای شما آورد، بگیرید،(و اجرا کنید) و از آنچه نهی کرد، خود داری نمایید. رسولخدا(ص) استوار، موفق و موید به روح القدس بود و نسبتبه سیاستو تدبیر خلق هیچ گونه لغزش و خطایی نداشت و به آداب خدا تربیتشده بود،... . (24)
زهد و وارستگی
حضرت محمد(ص) هرگز نسبتبه دنیا و لذایذ زودگذر آن میلی نشاننداد و به آن، توجهی نکرد. آن حضرت برای هدایت مردم و رساندنآنها به سعادت دنیا و آخرت وارد عرصه سیاستشد.
امام صادق(ع) میفرماید: روزی رسول خدا(ص) در حالی که محزونبود، از منزل خارج شد فرشتهای بر او نازل شد، در حالی که کلیدگنجهای زمین را به همراه داشت. فرشته گفت: ای محمد(ص)، اینکلیدهای گنجهای زمین است. پروردگارت میفرماید: این کلیدها رابگیر و در گنجهای زمین را باز کن و آنچه میخواهی از آن استفادهنما. بدون این که نزد من ذرهای از آنها کم شود.
پیامبر(ص) فرمود: دنیا خانه کسی است که خانه (واقعی) ندارد.
کسانی دور آن جمع میشوند که عقل ندارند.
فرشته گفت: به آن خدایی که تو را به حق مبعوث نمود! وقتی درآسمان چهارم کلیدها را تحویل میگرفتم، همین سخن را از فرشتهدیگری شنیدم. (25)
ابن سنان میگوید: امام صادق(ع) فرمود: مردی نزد پیامبر(ص) آمد،در حالی که آن حضرت روی حصیری نشسته بود که زبری آن بر بدن آنحضرت اثر گذاشته بود، و بر بالشی از لیف خرما تکیه نموده بود،که بر گونههای گلگونهاش نفوذ کرده بود. آن مرد در حالی کهجاهای اثر کرده را مسح مینمود، گفت: کسری و قیصر (پادشاهانایران و روم) هرگز چنین راضی نمیشوند و بر حریر و دیبامیخوابند و تو (که سرور مخلوقات خدایی) بر این حصیر!
پیامبر(ص) فرمود: به خدا من از آنها برتر و گرامیتر هستم. منکجا و دنیا کجا! مثال زورگذر بودن دنیا، مثال شخصی است که بردرختی سایه دار عبور میکند، لحظه هایی از سایه درخت استفادهمیکند و وقتی سایه تمام شد، از آن جا کوچ میکند و درخت را رهامیکند. (26)
هیچ زمینهای از زندگی پیامبر(ص) نیست، مگر این که امام صادق(ع)در آن زمینه سخنانی با ارزش دارد.
به عنوان حسن ختام، به ذکر خطبهای از آن حضرت در توصیفپیامبر(ص) اکتفا میکنیم.
خطبه امام صادق(ع) در وصف حضرت محمد(ص)
برد باری، وقار و مهربانی خدا سبب شدتا گناهان بزرگ و کارهایزشت مردم مانع نشود که دوستترین و شریفترین پیغمبرانش، یعنیمحمد بن عبدالله(ص) را برای مردم بر گزیند.
محمد بن عبدالله(ص) در حریم عزت تولد یافت: در خاندان شرافتاقامت گزید، حسب و نسبش آلوده نگشت، صفاتش را دانشمندان بیانکردند و حکمیان در وصفش اندیشه نمودند، او پاکدامنی بی نظیر،هاشمی نسبی بی مانند و بی مانندی از اهل مکه بود.
حیا صفت او بود و سخاوت طبیعتش، بر متانتها و اخلاق نبوت سرشتهشده بود. اوصاف خویشتن داریهای رسالتبر او مهر شده بود تا آنگاه که مقدرات و قضا و قدر الهی عمر او را به پایان رسانید وحکم حتمی پروردگار او را به سرانجامش منتهی ساخت. هر امتی، امتپس از خود را به آمدنش مژده داد. نسل به نسل از حضرت آدم تاپدر بزرگوارش، عبدالله، هر پدری او را به پدر دیگر تحویل داداصل و نسبش به ناپاکی آمیخته نشد و ولادت او با ازدواج نا مشروعپلید نگشت. ولادتش در بهترین طایفه، گرامیترین نواده (بنیهاشم)، شریفترین قبیله (فاطمه مخزومیه) و محفوظترین شکم باردار (آمنه دختر وهب) و امانت دارترین دامن بود.
خدا او را برگزید، پسندید و انتخاب کرد سپس کلیدهای دانش وسرچشمههای حکمت را به او داد. او را مبعوث نمود تا رحمتبربندگان و بهار جهانیان باشد.
خداوند کتابی را بر او نازل کرد، که بیان و توضیح هر چیزی درآن است و آن را به لغت عربی، بدون هیچ انحرافی قرار داد، بهامید این که مردم پرهیزکار شوند. آن را برای مردم بیان کرد ومعارف آن را روشن ساخت و با آن، دینش را آشکار ساخت و واجباتیرا لازم شمرد و حدودی را برای مردم وضع نمود و بیان کرد. آنهارا برای مردم آشکار نمود و آنها را آگاه ساخت. آن حضرت در آنامور، راهنمایی به سوی نجات و نشانههای هدایتبه سوی خدامیباشد.
رسول خدا(ص) رسالتش را تبلیغ کرد، ماموریتش را آشکار ساخت،بارهای سنگین نبوت را که به عهده گرفته بود، به منزل رسانید وبه خاطر پرورگارش صبر کرد و در راهش جهاد نمود.
با برنامهها و انگیزههایی که برای مردم پی ریزی نمود و منارههایی که نشانههای آن را بر افراشت، برای امتش خیر خواهی کرد، وآنها را به سوی نجات و رستگاری فرا خواند و به یاد خدا تشویق وبه راه هدایت دلالت کرد، تا مردم پس از او گمراه نشوند. آن حضرتنسبتبه مردم دلسوز و مهربان بود.