سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عمــــــرم به سر رسید نشد یارتان شـوم            آقا نشد کــــه لایــــق دیــــدارتان شوم

غفلت بســاط کــــــرد ســـر راه طفـل دل             وایَـــم نشد کـــه راهیِ بازارتان شوم

واصل اگر به عَرضه حسن تو مـی شـدم              چیزی نداشتــم که خـــریدارتان شوم

باری ز دوش حضـــرتتان بـــر نداشتـم               شرمنده ام که تا به کجا بارتان شوم

ای حیــــــدر زمانه غـــــریبت گذاشتیـم               در روز غـم ولی نشد عمارتان شوم

با آنکه سرشکسته وسرخورده مانده ام               اذنــــم بده فدایــی و سردارتان شوم

مــــاه خــــــدا رسید و دلـــم آرزو نمود               مهمـــان کنـار سفره افطارتان شوم

در روز انتــقـــــام شهیـــدان کـــــربلا                آقا اجــــازه هست ز انصارتان شوم



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :(زهرا .ز)::نظرات دیگران [ نظر]


    روزه‌داران مؤمنین آماده! من ماه خدایم
    ماه روزه، ماه قرآن، ماه تسبیح و دعایم

    ماه حق، ماه نبی، ماه علی مرتضایم
    ماه خیل انبیاء و اتقیا و اوصیایم

    تا رساند بر همه عالم پیامم را محمد
    خوانده از آغاز شهر الله نامم را محمد


    من گرامی ماه عفو و رحمت پروردگارم
    روزه‌داران الهی را همه باغ و بهارم

    باشد از شعبان امیرالمؤمنین چشم انتظارم
    در دل شب انس‌ها با حضرت صدیقه دارم

    تا سحر گه بی قرار چشم گریان حسینم
    هر شب و هر روز محو صوت قرآن حسینم


    دامن سجاده گردد بزم اُنس یار با من
    چشم مشتاقان بوَد تا صبحدم بیدار با من

    نور بخشد شمع جمع محفل دادار با من
    انس می‌گیرند مردان خدا بسیار با من

    از نسیم آید سرود نغمه روح الامینم
    همدم اشک و مناجات امیرالمؤمنینم


    لحظه‌ها تسبیح و، خوابِ روزه‌دارانم عبادت
    روزهایم روزهای صدق و اخلاص و ارادت

    یوسف زهرا حسن در نیمه‌ام یابد ولادت
    وز قدوم مادر زهرا مرا باشد سعادت

    روزه‌داران را دهـم از سـاغر قـرآن حلاوت
    ای خوشا آنکس که در من می‌کند قرآن تلاوت


    ای خوشا آنکس که قدر لیلةالقدرم بداند
    ای خوشا آنکس که اشک و معرفت در من فشاند

    ای خوشا آنکس که شب‌ها تا سحر بیدار ماند
    در دل شب افتتاح و جوشن و بوحمزه خواند

    من همان ظرف عنایات خداوند کریمم
    روح می‌بخشد دعای یا علیُّ یا عظیمم


    وای بر آنکس که در من حق نیامرزد گناهش
    یا نگردد شسته از اشک شبی روی سیاهش

    آنچنان باشد که حق محروم سازد از نگاهش
    در مه رحمت بوَد آغوش شیطان، جایگاهش

    توشه‌ای با خود نیارد تا خدا از او پذیرد
    می‌سزد از غصه در عید صیام من بمیرد


    خوش به حال آنکه در من دامن دلبر بگیرد
    در عروج خویشتن از زهد و تقوا پر بگیرد

    در دل شب‌های قدرم نیز قرآن سر بگیرد
    روی در محراب کوفه، دامن حیدر بگیرد

    ای خوش آنکو پرکند از اشک چشم نازنین را
    تـا بشویـد فرق خـونین امیـرالمـؤمنین را


    ای خوش آنکو در معاصی، احترام از من بگیرد
    با دهان روزه‌اش هر روز، کام از من بگیرد

    دامن وصل خدا را در صیام از من بگیرد
    در عبادت رفعت و شأن و مقام از من بگیرد

     

    من همانا سفره مهمانی ذات خدایم
    با تمام انبیاء از صبح خلقت آشنایم

    «میثم» از هر لحظه من فیض‌ها گردد نصیبت
    روزه، دارو، ذکر، درمان، ذات حق گردد طبیبت

    هست دامان تو هر شب دامن وصل حبیبت
    هر نفس باشد دعای یـا حبیب یـا مجیبت

    دوستت دارد خدا، گر تو خدا را دوست داری
    صرف کن اوقات خود در روزه و شب‌ زنده‌داری
    ***استاد حاج غلامرضا سازگار***



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :(زهرا .ز)::نظرات دیگران [ نظر]


    ...آمار وبلاگ...

    ...آرشیو...

    ...اشتراک در خبرنامه...