سفارش تبلیغ
صبا ویژن

«چل حدیث عزاداری»
89/9/14 7:13 ع

برای دیدن چهل حدیث زیبای عزاداری اینجا کلیک کنید



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :(زهرا .ز)::نظرات دیگران [ نظر]


    حضرت
    مسلم(ع)


     


    شرم دارم به تو گویم که چه در سر دارند**نیزه داران همگی چشم به اکبر
    دارند

    به همان طفلی که مادر به کنارت خواباند**طرح آن تیر سه شعبه تن من را لرزاند

    حرف افتاده که عباس نباید باشد**او نباشد همه لشگر تو می پاشد

    با خبر سازمت این قوم که بی احساسند**تیر در چله همه منتظر عباسند

    طرح دادند که خیامت همه غارت بشود**اه بیتت همه راهی اسارت بشود

    آب از سر که گذشته است دگر می گویم**بر سر دارم و با خون جگر میگویم

    وای از آن روز که سجاد تو بیمار شود**زینبت جای اباالفضل علمدار شود


     


    حضرت
    علی اکبر (ع)


    این علی بن حسین بن علیست حیدر نیست**جز امامت ز علی
    شیر خدا کمتر نیست

    دشمن از برق نگاهش بستوه آمد وگفت**گفته بودند که در کرببلا حیدر نیست

    هر چه نزدیکتر آمد همه فریاد زدند**این جوان کیست اگر حضرت پیغمبر نیست

    رجزی خواند که فرزند حسین آمده است**روبهان را حذر از پنجه شیر نر نیست؟

    من نه از بهر دفاع پدرم آمده ام**غیر از این حجت دادار مرا رهبر نیست

    چون تو ای لاله در این دشت گلی پرپر نیست**و از این پیرجوان مرده کمانی تر نیست

    در کنار توأم و باز به خود می گویم**نه حسین،این تن صد چاک علی اکبر نیست

    دست و پایی،نفسی،نیم نگاهی،پلکی**غیر خونابه مگر ناله در این حنجر نیست

    هر کجا دست کشیدم ز تنت گشت جدا **بند بندت همه پاشیده دگر پیکر نیست

    دیدنی گشته اگر دست و سر و سینه تو**دیدنی تر زمن و خنده این لشگر نیست

    استخوانهای تو و پشت پدر هر دو شکست**بازهم شکر کنار من و تو مادر نیست



    خیز از جا آبرویم را بخر ** عمه را از بین نا محرم ببر

    میزنی تو دست و پا دست و پاگو کرده ام**نور چشمم بی تو راه خیمه را گم کرده ام


     


    یا
    اباالفضل العباس


     


    آسمان دل امشب شد هوایی عباس**شاید امشبی گردد دل فدائی
    عباس

    کربلای بی عباس عاشقی بی عشق است**کربلا شده مات از دلربائی عباس

    گو به موسی عمران گرخدا رو خواهی دید**این جمال زیبا و کبریائی عباس

    سرزمین زینب جز نینوا نمی باشد**خانه اش بود قلب نینوائی عباس

    چون ندای تکبیرش سوی آسمان خیزد**خالقش شود مست از لب گشائی عباس

    پادشاهی خدا به من بخشد**از خدا نمی خواهم جز گدائی عباس

    دل زکربلا کندن قلب آهنین خواهد**دل کجا رود بعد از آشنائی عباس

    زنده ای و می خوانی درد هجر یاران را**از حسین کمر خم شد در جدائی عباس

    ============================================

    قاتلش کاش که احساسی داشت ** مادرم کاش که عباسی داشت

    زخون دشمنان یک پهلوانی**بسازد در زمین جوی روانی

    بود آن پهلوان اربابم عباس**بگیرد انتقام صورت یاس

    کَنَد با تیغ ابرو رأس عدوان ** اگر رخصت دهد سلطان میدان


     


    یا
    حسین (ع)


    روز وشبم همه پر از_ناله و شور و شینه**تو سینه دارم یه
    دلی که خونه‌ی حسینه

    این دل دیوونه‌ی همیشه فکر عشقه**بذار بگم اسم دلم حسین آباد عشقه

    حسین آباد عشق من یه دنیا خونه داره**مثل یه شهره هر طرف یه آشیونه داره

    یه خونه از اون خونه‌هاپر از غم لبالب**این خونه‌ی غم سندش خورده به نام زینب

    یه خونه از اون خونه‌ها پر از گلای لاله‌ست**صاحب این خونه کیه رقیه‌ی سه ساله‌ست

    یه خونه از اون خونه ها مثل یه باغ یاسه**نوشته روی سر درش این خونه عباسه

    ++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

    فدای آن که ساقی همه شد*************زیارتگاه عشقش علقمه شد

    بنفسی انت بــاشـــد لایق او************* کسی که زائر او فاطمه شد


     


    یا
    اباالفضل العباس


     


    عشقی چو برگزیدیم‌گفتیم یا اباالفضل **از عاقلان بریدیم
    گفتیم یا اباالفضل

    بازار عشق عباس گرم است همچو خورشید**ما عشق او خریدیم گفتیم یا اباالفضل

    هر هیئتی که رفتیم پرچم به دست او بود**با سر سویش دویدیم گفتیم یا اباالفضل

    از زینب و رقیه زهرا همه امامان **هر روضه‌ای شنیدیم گفتیم یا اباالفضل

    بین حسین و عباس در کربلا نشستیم**خیل ملک چو دیدیم گفتیم یا اباالفضل

    از هیبت علی و ایوان شنیده بودیم**تا در حرم رسیدیم گفتیم یا اباالفضل

    با عشق و مشق عباس هر شب به خواب رفتیم **آرام آرمیدیم گفتیم یا اباالفضل

    بر مشک چشمهامان تیر غمش چو بنشست**آهی ز دل کشیدیم گفتیم یا اباالفضل

    اشکم زبان گشود و با اشک مشک می گفت**تا بر حسین چکیدی گفتیم یا اباالفضل

    بر کام تشنه او یک عمر گریه کردیم**هر جا که آب دیدیم گفتیم یا اباالفضل

    ==========================================

    بر روضه های سخت و سنگین فاطمیه**تا پیرهن دریدیم گفتیم یا اباالفضل

    ==========================================

    صدها سخن ز رزم شبه علی شنیدیم**چون مثل او ندیدیم گفتیم یا اباالفضل


     


    حضرت
    اباالفضل


     


    کاش در تقدیرمان احساس بود ** بندگی حضرت عباس بود

    کاش مشمول عطایش می شدم**گرد سرگردان پایش می شدم

    کاش از احساس او پُر می شدیم**سنگ بودیم و از او دُر می شدیم

    کاش دستی در مدارج داشتیم**رنگی از باب الحوائج داشتیم

    گر چه پیش حضرتش ناقابلم **قاب کردم عکس او را در دلم

    محو رخسارش ز جان و دل شدم**من گرفتار ابو فاضل شدم

    هر دلی بسته به گیسوی اوست**قبلگه قبله خال روی اوست

    شهره آفاق در جود و سخاست**او امام عباس اهل کربلاست

    کاش با یک آن نگاه مست خود**دل گرو بستاند او با دست خود

    دست خواهش های من بیمار اوست**حاجت نا گفته دادن کار اوست


     


    حضرت
    اباالفضل


     


    بر خاک تو هر که سر ندارد **سر از دل خاک بر ندارد

    در کوی تو وحی ره نبرده**از جای تو کس خبر ندارد

    در بین دو آفتاب زهرا**مثل تو علی قمر ندارد

    گلبوسه چو تو به دست و بازو**هرگز پسر از پدر ندارد

    سقایی و هیچ کس به عالم**از تو لب تشنه تر ندارد

    تو چشم و چراغ عالمینی**سر تا به قدم همه حسینی

    +++++++++++++++++++++++++++++++++++




    محرم
    و امام حسین(ع)


    تو بدین همه لطافت که ز حور دل ربودی**ز چه بر من سیه
    رو در دوستی گشودی

    ز ازل مرا ارادت به تو بوده از سعادت**چو سرشته شد گل من تو دل مرا ربودی

    به کسی اسیر بودم که ورا ندیده بودم**چودو چشم‌خود‌گشودم‌به‌خداقسم‌توبودی

    نه به روزگار بودم نه،حقیر و خوار بودم**تو مرا عزیز کردی تو به عزتم فزودی


    ===============در ادامه می توان این را خواند=================


    کعبه یک زمزم اگر در همه عالم دارد**چشم عشاق بنازم که دو زمزم دارد

    هر کجا ملک خدا هست حسینیه توست**هر که را می نگرم شور محرم دارد

    نه محرم نه صفر بلکه همه دوره سال ** کعبه با یاد غمت جامه ماتم دارد

    روضه خوان تو خدا گریه کن تو آدم**اشک ارثی است که ذریه آدم دارد




  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :(زهرا .ز)::نظرات دیگران [ نظر]


    گربه‌چشم‌دل‌ببینی‌کربلا***صحـنه‌ای‌بین‌درودیـوار‌‌‌بود


    برسرتیری‌که‌براصغرزدند***مطمئنم‌تکه‌ای‌مسماربود


    امام
    زمان و محرم


    امام زمان و محرم


    ای داغدار ماتم جانسوز یاران**ای
    سوگوار نیزه های سربداران


    ای آنکه ازاندوه سرسامان
    نداری**برروی زانوی غمت سرمیگذاری


    گاهی زداغ جدخودخون میفشانی**گاهی
    به دنبال اسیرانش روانی


    امشب ندانم از چه راهی در
    عبوری**در کربلا یا کوفه یا کنج تنوری


    شاید کنار پیکر از سر جدائی**یا
    زائر راس به روی نیزه هایی


    مست زیارت در بر راس حسینی**یا بی
    قرار کودکان و زینبینی


    هر جا که باشی مادرت آنجا
    نشسته**گوید غریب مادر،آن پهلو شکسته


    ++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++


    دل ز چه میبری بیا این دل ما که
    مال توست


    آنچه بود به سینه ها حلقه اتصال
    توست


    دلبری تو از چه و اسارت دل به چه
    کار


    قلب تمام ماسوا اسیر خط و خال توست


    پرده گشا ز چهره ات که بی تو نور
    تیره شد


    روشنی دیده عشق به رویت جمال توست


    آنچه به بام خانه ات گرفته آشیانه
    ای


    قلب میان سینه یا مرغ شکسته بال
    توست


    حسن جمیع دلبران سایه ای از سایه
    تو


    یوسف وادی جمال همیشه در خیال توست


    طره مشکین تو شد سایه هجران و فراغ


    گرفتگی هر چه دل برای رنگ شال توست


    چو حلقه ماتم عشق نشسته بهر انتظار


    میان تشت زر سری منتظر وصال توست


    ++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++


     


     



    یا
    اباعبدالله


     


    شادی هردو جهان بی تو مراجز غم
    نیست**جنت بی توعذابش ز جهنم کم نیست


    در دم مرگ اگر پا بسرم بگذاری**عمر
    جاوید به شیرینی آن یکدم نیست


    حرم قرب خدارا که دل عاشق
    توست**طرفه بیتی است که روح القدسش محرم نیست


    بگذار آدمیان طعنه زنندم
    گویند**هر که خود را سگ کوی تو نخواند آدم نیست


    نیست بر خامشی آتش دوزخ سیلش**از
    یم اشک غمت هر که به چشمش نم نیست


    تا خدایی خدا هست لوای تو به
    پاست**زانکه جز دست خدا حافظ این پرچم نیست


    هم خدا داند و هم عالم و آدم
    دانند**که به جز رأیت عشق تو در این عالم نیست


    دوزخ ارزانی آنانکه ندارند
    غمت**با غمت هیچ مرا زآتش دوزخ غم نیست


    ملک هستی همه ماتمکده‌ی
    توست حسین**جایی از ملک جهان خالی از این ماتم نیست


    گوهر اشک عزای تو به هر کس
    ندهند**اهرمن را شرف داشتن خاتم نیست


    گریه بر پیکر مجروح تو باید همه
    دم**که جراحات تنت را به از این مرهم نیست


    تو به جا ماندی و ظالم اثرش هم شد
    محو**پایه ظلم که در دار جهان محکم نیست


    سائل تو است کسی کز تو تو را
    خواهد و بس**آنکه شد طالب تو در طلب درهم نیست


    سینه کردی هدف تیر که
    میدانستی**زنده بی مرگ تو دین نبی اکرم نیست


    هیچ مظلوم همانند تو در قلزم خون
    **سر جدا با گلوی تشنه کنار یم نیست


    گو ببرند سر دار زبان در
    کامش**غیر مدح تو ثنایی به لب (میثم) نیست




  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :(زهرا .ز)::نظرات دیگران [ نظر]


    حضرت اباالفضل

    هماره تا که خدا را بود زخلق سپاس**درود بر خلف پاک مرتضی عباس
    فروغ چشم و چراغ دل چهار امام**امید یوسف زهرا حسین خیر الناس
    دو ذوالفقار دو ابرو دوچشم او دو علی**محب از آن به امان و عدو از آن به هراس
    لبش حقیقت کوثر دمش روان مسیح**دلش بهشت ولایت رخش حدیقه یاس

    هماره تا که خدا را بود زخلق سپاس**درود بر خلف پاک مرتضی عباس
    فروغ چشم و چراغ دل چهار امام**امید یوسف زهرا حسین خیر الناس
    دو ذوالفقار دو ابرو دوچشم او دو علی**محب از آن به امان و عدو از آن به هراس
    لبش حقیقت کوثر دمش روان مسیح**دلش بهشت ولایت رخش حدیقه یاس
    تمام عمر به دور حریم زهرا گشت**چنان که داد حرم را شب شهادت پاس
    نه در بهار جوانی خدا گواهست که**ز شیر خوارگی و کودکی حسین شناس
    روا بود که همانند چهارده معصوم**شود زحضرت او صبح و شام نَعت و سپاس
    کنار تربت پاکش فرشتگان خوانند**دو مصرعی که در آن است یک جهان احساس
    سلام خالق منان سلام خیر الناس**سلام خیل شهیدان به حضرت عباس

    چو دید تشنه لبهای خشک او دریاست**به آب خیره شد و ناله از دلش برخواست
    که آب از چه نگردیدی از خجالت آب**تو موج زنی و تشنه یوسف زهراست
    ز یک طرف تو زنی طعنه از جگر در نهر**ز یک طرف ز حرم بانگ العطش برپاست
    قسم به فاطمه هرگز تو را نمی نوشم **که در تو عکس لب خشک سید الشهداست
    زخون دیده من روی موج خود بنویس**که از تمامی اطفال تشنه تر سقاست
    خدا‌گواهست‌که با‌چشم‌خویشتن‌دیدم**سکینه‌را که لبش‌خشک‌و دیده اش‌دریاست
    درون بحر همه ماهیان به هم گویند**حسین تشنه و سیراب وحشی دریاست
    نوشته اند به لبهای خشک من ز ازل**که تشنه کام گذشتن زبحر شیوه ماست
    ز شیر خواره برایت پیام آوردم**پیام داده که ای آب غیرت تو کجاست
    سلام خالق منان سلام خیر الناس**سلام خیل شهیدان به حضرت عباس

    ز آب با جگر تشنه شست سقا دست**کشید پا و نداد عاقبت به دریا دست
    وجود او سپهر مشک بود و بیم نداشت**از اینکه چشم دهد یا که سر دهد یا دست
    ز دست دادن خود بود آگه و می خواست**که عضو عضو وجودش شود سراپا دست
    تمام هستی خود را به پای جانان ریخت**گذشت از سر و از چشم و تن نه تنها دست
    خدا گواهست که بر پای دوست می افکند**اگر به پیکر مجروح داشت صدها دست
    به یاری پسر فاطمه گذشت از جان**جدا شد از بدنش در حضور زهرا دست
    سخن ز آب مگو ای سکینه رو به حرم**که اوفتاد به یک جا تن و به یک جا دست
    دو دست خویش به راه عزیز زهرا داد**به شوق آنکه بگیرد ز خلق فردا دست
    سلام خالق منان سلام خیر الناس**سلام خیل ملائک به حضرت عباس

    گرفت تیر از آن نور چشم حیدر چشم**بگفت تیر دیگر کو که هست دیگر چشم
    سرم نثار ره عاشقی که بعد دو دست**به پیش تیر دهد در ره برادر چشم
    به سید الشهدا کرد جان و دل تقدیم**گشود تا که به دامان زهرا چشم
    مکن سکینه ز سقا گله که آن مظلوم**به یاد تو عوض آب داشت خون در چشم
    به تیر گفت بیا و به چشم من بنشین**که نیست جای تو ای پیک یا در هر چشم
    (یا جای تو نیست یا در هر دو چشم است)
    دو دست دادم و در انتظار تیرم باز**که یا نهم به جگر یا به سینه یا در چشم
    تمام آرزویش دیدن برادر بود**نداشت حیف برای نگاه آخر چشم
    به جسم پاک وی آنقدر تیر و نیزه زدند**که چون زره بدنش شد ز پای تا سر چشم
    سزد به حشر بخواند این دو مصرع را**چو افکند بر آن عارض منور چشم
    سلام خالق منان سلام خیر الناس**سلام خیل ملائک به حضرت عباس

    مه سپهر ولا آفتاب ام بنین**حسین روی و علی صولت و حسن آئین
    نگاه نافذ او جذبه علی را داشت**اگر که تیر به چشمش نمی زدند از کین
    نداشت دستی و خم شد که تیر دشمن را**برون کشد به دو زانو ز دیده خونین
    چنان زدند به فرقش عمود آهن را**که روی خاک به صورت فتاد از سر زین
    فراریان زنبردش تمام برگشتند**زدند بر تن او زخم از یسار و یمین
    چو مصحفی که شود پاره پاره آیاتش**به خاک ریخت ورقهای آن کتاب مبین
    عزیز فاطمه را قد خمید و پشت شکست**کنار پیکر او ناله زد به صوت حزین
    دو چشم چشمه اشک و دو چشم چشمه خون**دو دست بر کمر شه دو دست نقش زمین
    سلام خالق منان سلام خیر الناس**سلام خیل ملائک به حضرت عباس

     



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :(زهرا .ز)::نظرات دیگران [ نظر]


    ورودیه


    اینجا نسیم می وزد این بوی سیب چیست**این سرزمین تیره و
    گرم و غریب چیست؟

    بی اختیار باز دلم شور می زند**روی لبت ترنم امن یجیب چیست؟

    مادر مرا سپرده به تو جان مادرم**آوارگی و یا که اسیری نصیب چیست؟

    شاید رباب بشنود آرام تر بگو**آن تیرهای چله نشین مهیب چیست؟

    از دور تیغ خنجرشان برق می زند**معلوم شد که معنی شیب الخضیب چیست؟

    توی گرمای نفس گیر زیر هرم گرم خورشید**بین کاروون تنها دل خواهری می لرزید

    توی‌صحرای‌غریبی‌از چشاش‌بارون می‌باره**هی‌می خواد‌آروم‌بگیره‌فکر‌فردا‌نمی‌ذاره

    نمی دونه چرا اینجا تاحسینش و مبینه**یاد مادرش می افته غم روی دلش می شینه

    بچه‌هامیگن‌که‌نخله‌اون‌سیاهی‌هاکه‌پیداست**اگه‌کربلاهم‌اینجاست‌همشون‌نیزه‌اعداست

    از چشای شور اینها بونه داره دل خونم**برا قامت اباالفضل من وان یکاد می خونم

    این طرف لبای تشنه اون طرف آب فراته**برا چی بروی اصغر پشای حرمله ماته

    اکبرو بازم صدا کن بیا لیلا رو دعا کن**گمونم وقته اذونه نیزه دارا رونگا کن

    حسن لطفی


     


    محرم


    سبک دل دریا محمود کریمی

    ماه پر غم،ماه ماتم----ماه خون رنگ محرم

    ماهی که بارون گریه ،می باره از دیده نم نم-----ماه ماتم

    ماه دلهای پریشون،ماه لیلا ماه مجنون****ماه آوارگی دل توی هر دشت و بیابون

    ماه جام غم نوشیدن ماه کربلا رو دیدن****ماه شال مشکی بستن لباس سیاه پوشیدن

    دل دختر،دل خواهر----توی این ماه می شه مضطر

    مبینن با چشمای تر،هفتادو دو لاله پرپر----دل خواهر

    ماه رنگای پریده،ماه اشکای چکیده****ماه جسمای دریده،ماه دستای بریده

    مه خون حلق اصغر،ماه ارباً اربا اکبر،ماه قد کشیده قاسم،زیر سم اسب لشگر

    ماه نیزه،ماه دشنه-----ماه یک امام تشنه

    اونی که میون گودال،افتاده به زیر دشنه-----شاه تشنه

    ماه یک امام بی سر،ماه خنده های خنجر****ماه گریه های یاس و ناله غریب مادر

    ماه حزن سوگواری،ماه سربریده قاری****ماه سنگ زدن تو کوفه به سر نیزه سواری

    هوا تاریک،دلا تنگه-----قتلگه میدون جنگه

    هر کسی نداشته شمشیر،دنبال یه تیکه سنگه-----دلا تنگه


     


    «امام
    زمان و محرم»


     




    بوی محرم آمده اینجا حرم اینجا حرم زنید****روزی اشک گریه کنان را رقم زنید

    این چشمها که به درب حسینیه مانده است****یک مرتبه به خانه خود قدم زنید

    مرهم ترین دوای دل زخم خورده است****هر پلک کوچکی که شما روی هم زنید

    یک شب بدون گریه بمیرم اگر مرا****از کاروان روضه نشینان قلم زنید

    من نذر علقمه شده ام تا دل مرا****با شال روضه‌هاگره ای بر علم زنید

    عمری به انتظار شما می کشید نفس****یک سر به آرزوی دل مادرم زنید

    «ابا عبدالله»

    هر روز پای هر محنت گریه می کنم****بر هر هزار زخم تنت گریه می کنم

    با نوحه های هر شب تو گریه می کنم****با روضه های دل شکنت گریه می کنم

    یعقوب های چشم من از دست رفته اند****از بس برای پیرهنت گریه می کنم

    در بین قبرهم کفن کربلا به تن****از داغ جسم بی کفنت گریه می کنم

    گاهی شبیه روز دهم سرخ می شوم****بر لحظه به نی شدنت گریه می کنم

    ای سوخته ترین بدن زیر آفتاب****بر زخم تاول بدنت گریه می کنم


     


    ابنا
    الزینب(علیهم السلام)


     


    باز بی کس باز تنها باز اشکم باز آهم**باز چشمی مادرانه
    منتظر مانده به راهم

    باغبان باغم اما طوفان خورده خود**مانده ام حیران کنار دو گل پژمرده خود

    غرق زخم دردم اما طاقت گفتن ندارم**آه دیگر سوی خیمه روی برگشتن ندارم

    تکیه‌گاهی‌نیست‌دیگرقامت‌افتاده ام را**میکشم‌بردوش‌خسته‌این‌دوخواهرزاده‌ام‌را

    باز می خنندند آن سو بعد زخم کاری خود**بازمیگریم‌دراین‌سو برامانتداری خود

    کاش‌یک‌زن‌بین‌خیمه‌چشم‌زینب‌رابگیرد**شرم‌ازآن‌دارم‌که‌بیند‌ترس‌ازآن دارم‌بمیرد

    سرو بودم سبز اما داغ اکبر بر کمر زد**داغ‌قاسم‌سوخت‌دل‌راداغ‌این‌دوبرجگرزد


     


    حضرت
    رقیه(س)


    بخواب بر سر زانوی خسته ام ،سر بابا**منم همان که صدا میزدیش دختر
    بابا

    دلم گرفته از این کوچه های سرد و غریبه**چه دیر آمدی ای سر کجاست پیکر بابا

    میان شام سیاهی که یک ستاره ندارد**دلم خوش است به نور حضور پرپر بابا

    چرا نبود در آن روز فرصتی که خدایا**من سه ساله شوم پاسدار سنگر بابا

    چه خوب میشد اگر میشداین پرنده کوچک**میان خون پریدن فدای باور بابا

    صبور باش سرت سر بلند باد مبادا**نگاه دشمنی افتد به دیده تر بابا

    بخوان برای من امشب در این سکوت خرابه**که خواب سرخ ببینم بریده حنجر بابا

    بخواب‌بر‌سر‌زانوی‌خسته‌ام،سربابا**منم‌همانکه‌صدا‌میزدیش‌دختر‌بابا(تکرار شده
    است)

    وچند لحظه‌ی‌بعدآن صدای گریه نیامد**رسیده بود گل کوچکی به محضر بابا


     


    حضرت
    علی اصغر(ع)


     


    با هر نگاه خود دل مادر ربوده است**عشق رقیه است و بهین
    دلبر من است

    او مهر دفتر شهداییست سر جدا**از بهرپر زدن به سما شهپر من است

    در این سپاه من همه سردار لشگرند**شاهد بگفته ام نظر داور من است

    در این سپاه اصغر نازک گلوی من **سرباز صفر نیست که او افسر من است

    همچون عموی خویش دلاور صفت بود**کوچکترین یلی است که در لشگر من است

    ای حرمله بگو چه خیال است در سرت حتی در این قماط علی یاور من است

    میبینم آنکه سیب گشته زیب نیزه ها **یا اینکه جلوهای ز گل احمر من است

    این آخرین سریست که از تن شود جدا**این سیب سرخ نیست سر اصغر من است

    ابر قحط و آب قحط آسمانت خشک شد**شوره زار چشمها بود و زبانت خشک شد

    گرم رویای تماشای پدر بودی ولی**آخرین لبخند روی لبانت خشک شد

    +++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

    پیر همه بود اگر چه کودک بود ** صبرش به غریبی پدر اندک بود

    می کرد به نی اشاره می گفت رباب**ای کاش سر نیزه کمی کوچک بود

    +++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

    ای گل چه زود دست خزان کرد پرپرت**رفتی ورفت خنده زلبهای مادرت

    هر کس که دید تو را روی نیزه**آهی کشید و گفت بیچاره مادرت

    +++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

    ز فرط ناله نایم زخمه مادر**دلم چشمم صدایم زخمه مادر

    برای کندن قبرت در این خاک**تمام پنجه هایم زخم مادر

    +++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

    زمویه دست و پایم خونه لای لای**گلو از لای لایم خونه لای لای

    ز بس که که لطمه بر خود مادرت زد**کنار گونه هایم زخمه لای لای

    +++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

    نفس در سینه بر دل نیشتر بود**جگر از دل دل از پر ریشتر بود

    عزیزم باکه گویم این مصیبت**که قد تیر از تو بیشتر بود




  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :(زهرا .ز)::نظرات دیگران [ نظر]


    <      1   2   3      >
    ...آمار وبلاگ...

    ...آرشیو...

    ...اشتراک در خبرنامه...