سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بارگاه
بال ملک کنایه از گنبد و بارگاه توست
چشمِ اسیرِ خاکیان منتظرِ نگاهِ توست
ای شه ملکِ ماسوا عرش به زیرِ پای توست
قرصٍ قمر اشاره‌ی صورتِ همچو ماهِ توست
گر تو نظر بیفکنی از سر لطف و مرحمت
این تن و جان بی‌ثمر نذری خاکِ راه توست
طوس و تمام کشورم جمله جهان و هستِ آن
کل و جمیع کائنات جیره خورِ پناهِ توست
ابر میان آسمان، ناله و وقتِ بارشش
گوشه‌ای از غریبی و سنبلِ اشک و آهِ توست


عرش را منتظر خویش دگر نگذارم


فرش را خسته و پیوسته قدم بردارم


آنچنان قوت زانوی مرا زهر گرفت


که شده روز، چنان شام، به چشم تارم


عرق سرد به پیشانی گرمم بنشست


یاد سجاد کنم با بدن تب دارم


زهر از تشنه لبی حال مرا کرد عوض


یا حسین! از جگر سوخته ، آتش بارم


تازه لرزیدن زانوی تو را دانستم


یا حسین! درد غریبی تو شد افطارم


 شهر انگار که اطراف سرم می چرخد


مادرا درد و غم کوچه دهد آزارم


یا علی! وای که عمامه ام از سر افتاد


قوتی نیست که آن را به سرم بگذارم


مثل پیغمبر اعظم زبیانم جان رفت


قلم و لوح بیارید که بی گفتارم


بس در این حجره ی در بسته به خود می پیچم


خسته شد جانم و پیچید به هم طومارم


باقی عمر مرا از نفسم بشمارید


عمر کوتاه من و درد سر بسیارم


نعل تازه به سم مرکب مامون بزنید


که من از پیکر صد چاک ، خجالت دارم


تازیانه بزنید از همه سو بر بدنم


زائر زینب کبراست دل خونبارم


من از این حجره ی در بسته رها می گردم


که تمام است در این لحظه تمام کارم


ای مقیم حرم پاک پیمبر پسرم


زائر روی پدر باش که جان بسپارم


سروده ی محمود ژولیده


 


دلم
می خواد آقا جون، مشهدتُ ببینم


کنار
سقاخونت، با زائرات بشینم


سقاخونت
آقاجون، به یاد مشک سقاست


اونجا
فقط برای شادی قلب زهراست


یه
کفتر غریبم، تو صحن سقاخونه


بیا
بده با دستت، لقمه و آب و دونه


قبله
قلب عاشق، جز تو آقا نمیشه


می
خوام آقا بدونی ، دوسِت دارم همیشه


شبای
بارگاهت ، صفای عالمینه


صحن
و سرات برا من، کربلای حسینه


دلم
می خواد آقا جون، ضریحتُ ببوسم


لباس
نوکریتُ، تو حرمت بپوشم


از
کوچیکی تا حالا، عاشق و مبتلاتم


بذار
همه بدونن، تا جون دارم گداتم


دلم
می خواد آقا جون، مشهدتُ ببینم


کنار
سقاخونت، با زائرات بشینم


گدای
بی پناهم، جز تو کسی ندارم


رونده
عالمینم، تویی همه قرارم


دل
تو حرم همیشه، مست یه اسم نابه


ذکر
آقام ابالفضل، دعای مستجابه


آروم
نمیشه این دل، توی حرم ای آقا


تا
روضه ای نخونم، از دوتا دست سقا


کفتر
دل کنارت، هی می ره بالا بالا


پر
می کشه تا یثرب، کنار قبر زهرا


دست
گدائی من به سوی تو درازه


پیش
تموم مردم، به گدائیش می نازه


بعد
نماز همیشه، اسم تو رو میآرم


وای
اگه روزی آقا، اسم تو رو نیارم


دلم
می خواد آقا جون، مشهدتُ ببینم


کنار
سقاخونت، با زائرات بشینم


سروده
کمال مومنی


 


همسفر فرشته ها شدم من

زائر مشهد الرضا شدم من

بسکه دلم عطر اجابت گرفت

مثل قنوت ، مثل دعا شدم من

با دستایی که رنگ اعجاز داره

طلا نه بلکه کیمیا شدم من

از آب سقاخونه که چشیدم

مثه لاله عباسی وا شدم من

نمی دونم اینجا زائر حضرت

یا زائر خود خدا شدم من

تا که بگم حرف دل خستمو

با اهل دنیا همصدا شدم من

امام رضا الهی من فدات شم

فدای تک تک کبوترات شم

دلم دخیل پنجره فولاده

کبوتر ایوون گوهر شاده

خراب عشق آسمونیشم من

بهتر بگم دلم رضا آباده

رو ضریح قامت گلدسته هاش

سپیده دم دست نیاز باده

گنبد زردش همة دلایِ

عاشق و زیر پرچمش جا داده

راه حاجت گرفتن از آقامون

اینجا فقط یه قسم جواده

دلم می خواد با اشکای زلالم

بگم مثه یه دوست صمیمی ساده

امام رضا الهی من فدات شم

فدای تک تک کبوترات شم

زمین که نه ،‌ تو آسمون هفتم ؟

نه نه ، بیا به آسمون هشتم !

توی حرم کنار سقا خونه

تو اون شلوغی که آدم می شه گم

یا تو رواقی که ضریح آقاست

که پره از تاب و تب و تلاطم

بخواه از آقا دلتو گم کنی

دور ضریح ، تو ازدحام مردم

شاید بشی کبوتری تو صحنش

تا که آقا برات بپاشه گندم

 با زائرای بی قرار قبرش

بگو بگو برای بار چندم

امام رضا الهی من فدات شم

فدای تک تک کبوترات شم

چقدر دلم به اسمش عادت داره

« رضا رضا » چقدر حلاوت داره

خدا گواست پائین پای حضرت

هزار هزار تا دل اقامت داره

با دیدن شکوه صحن و سراش

« و إن یکاد » جای تلاوت داره

برای جارو زدن رواقش

بال فرشته ها سعادت داره



از راه دور کبوتر دل من

دوباره حسرت زیارت داره

هر چی می تونی تو حرم دعا کن

دعا تو این حرم اجابت داره

امام رضا الهی من فدات شم

فدای تک تک کبوترات شم

خورشید برای احترام و پابوس

سپیده دم رد میشه از شهر طوس

کنار نور پر فروغ گنبد

مثل یه شمعه یا مثه یه فانوس

غبار چلچراغاش و می گیرند

خادما با پرِ لطیف طاووس

هر که نشد غبار راه حضرت

میشه تموم عمرش آه و افسوس

پنجره فولادش دارالشفائه

هیچ کسی از اینجا نمیره مأیوس

صدای نقاره خونش بلنده

خاموشه هر چی کلیسا و ناقوس

امام رضا الهی من فدات شم

فدای تک تک کبوترات شم

چلچراغاش که داره رنگ الماس

پره حرم از عطر و بوی احساس

جوونه می زنه توی نگامون

زلال اشک مثل یه غنچة یاس

من نشدم اونی که تو می خواستی

ولی شما همونی که دلم خواس

دور و بر سقاخونه اش به قرآن

یادم میاد صفای کف العباس

بگیر برات کربلات و امشب

اگه جایی برات بدند همین جاس

بگو که هر چی هم بگی باز کمه

بگو با اشک چشم و با التماس

امام رضا الهی من فدات شم

فدای تک تک کبوترات شم


با تشکر از دوست خوبم محسن کزازی



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :(زهرا .ز)::نظرات دیگران [ نظر]


    ...آمار وبلاگ...

    ...آرشیو...

    ...اشتراک در خبرنامه...