سفارش تبلیغ
صبا ویژن

«کوک کن ساعت خویش»
90/2/11 9:5 ع

کوک کن ساعت خویش

اعتباری به خروس سحری ، نیست دگر

دیر خوابیده و برخاسـتنـش دشـوار است

کوک کن ساعت خویش

که مـؤذّن ، شب پیـش

دسته گل داده به آب

 . . و در آغوش سحر رفته به خواب

کوک کن ساعت خویش

شاطری نیست در این شهرِ بزرگ

که سحر برخیزد

شاطران با مددِ آهن و جوشِ شیرین

دیر برمی خیزند

کوک کن ساعت خویش

که سحر گاه کسی

بقچه در زیر بغل ، راهیِ حمّامی نیست

که تو از لِخ لِخِ دمپایی و تک سرفه ی او برخیزی

کوک کن ساعت خویش

رفتگر

مُرده و این کوچه دگر

خالی از خِش خِشِ جارویِ شبِ رفتگر است

کوک کن ساعت خویش

ماکیان ها همه مستِ خوابند

شهر هم . . .

خواب اینترنتی عصر اتم می بیند

کوک کن ساعت خویش

که در این شهر ، دگر مستی نیست

که تو وقتِ سحر ، آنگاه که از میکده برمی گردد

از صدای سخن و زمزمه ی زیر لبش برخیزی

کوک کن ساعت خویش

اعتباری به خروس سحری نیست دگر

و در این شهر سحرخیزی نیست



  • کلمات کلیدی :
  • نوشته شده توسط :(زهرا .ز)::نظرات دیگران [ نظر]


    ...آمار وبلاگ...

    ...آرشیو...

    ...اشتراک در خبرنامه...